در شكل گيرى صحيح شخصيت جوان از برخى موانع و ناهنجاريها بايد نام برد كه به راحتى مى توانند نقش منفى خويش را ايفا كنند. چنان كه برخى از همين عوامل مانعى عمده در جهت روان شناختى صحيح و منطبق با واقع او نيز مى باشند. در رهنمودهاى دينى به وضوح و با تأكيدى ويژه، از ناهنجاريهاى مورد بحث، ياد شده است. آرمانهاى شخصيتى و رهيافتهايى كه در دستيابى به ارزشها و آرمانهاى اسلامى - انسانى راه مى نمايد، همواره دستخوش اين عوامل بازدارنده است. عواملى كه پيروزى، دستيابى، موفقيت و «ظفر» را دشوار، ناتمام يا ناممكن مى سازد.«ظَفَر» واژه اى است كه در همين زمينه بارها در رهنمودهاى دينى به كار رفته و زمينه ها و موانع آن گوشزد شده است. ناهنجاريهايى كه از آن سخن خواهيم گفت نتيجه اى كه در پى خواهد داشت چيزى جز «عجز» و ناتوانى از روان شناختى و شكل دهى صحيح و كمال يافته شخصيت انسانى، نخواهد بود. ناتوانى، ثمره اى جز از دست دادن «مطلوب» نخواهد داشت. (1) و انسان «عاجز» پرواضح است كه نتواند به خواسته خويش دست يابد. اين «عجز» ممكن است واقعيت نداشته باشد اما احساس آن و به عبارتى «عجز كاذب» نيز همين ويژگى را در پى خواهد داشت. «عجز» را چنانكه در سخن اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است بايد به عنوان يك «آفت» برشمرد. (2) آفتى كه خود معلول عواملى چند است.به هر روى، «عجز» را بايد عمده ترين ناهنجارى بازدارنده در شكل گيرى سالم شخصيت جوان برشمرد. اين ناهنجارى همان گونه كه اشاره شد، خود معلول عواملى چند است كه خواهد آمد. هر حركتى و جنبشى كه از آدمى سر مى زند به همان نسبت، محدوده توان خويش را مى نماياند. مقوله عجز و توانايى در انسانها را بايد امرى نسبى دانست. اين نسبت در هر كس به گونه اى است، اما در يك برآورد دينى و براساس ملاكهاى موجود در منطق دينى، مى توان به معرّفى ناتوان ترين فرد پرداخت. ويژگى چنين فردى را نيز در ادامه پى خواهيم گرفت. در يك جمع بندى مى توان فهرست موانع و ناهنجاريهاى بازدارنده را اين گونه تنظيم كرد:1 - بى حزمى و عدم دريافت رهنمودها2 - فقدان جزم و عزم 3 - ضعف بردبارى و ثبات 4 - سستى و تنبلى 5 - خودپسندى 6 - ترس 7 - تلقينهاى منفى 8 - ضعف عمل 9 - غلبه و حاكميت خوشيها10 - عجز