آگاه شدن شاه و حكيم از كار سلامان و ابسال - اورنگ دوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ دوم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگاه شدن شاه و حكيم از كار سلامان و ابسال





  • چون سلامان شد حريف ابسال را
    باز ماند از خدمت شاه و حكيم
    چون ز حال او خبر جستند باز
    بهر پرسش پيش خويش اش خواندند
    شد يقين كن قصه از وى راست بود
    هر يك اندر كار وى رايى زدند
    بر نصيحت يافت كار اول قرار
    از نصيحت تازه گردد هر دلى ناصحان پيغمبران اند از نخست
    ناصحان پيغمبران اند از نخست



  • صرف وصلش كرد ماه و سال را،
    هر دو را شد دل ز هجر او دو نيم
    محرمان كردندشان داناى راز
    با وى از هر جا حكايت راندند
    داستانى بي كم و بي كاست بود
    در خلاصش دستى و پايى زدند
    كز نصيحت نيست بهتر هيچ كار
    وز نصيحت حل شود هر مشكلى گشته كار عقل و دين ز ايشان درست
    گشته كار عقل و دين ز ايشان درست


/ 37