تدبير كردن حكيم در ولادت فرزند پس از نكوهش شهوت و زن - اورنگ دوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ دوم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تدبير كردن حكيم در ولادت فرزند پس از نكوهش شهوت و زن





  • كرد چون دانا حكيم نيك خواه
    ساخت تدبيرى به دانش كاندر آن
    نطفه را بي شهوت از صلبش گشاد
    بعد نه مه گشت پيدا ز آن محل
    غنچه اى از گلبن شاهى دميد
    تاج شد از گوهر او سربلند
    صحن گيتى بى وى و چشم فلك
    زو به مردم صحن آن معمور شد
    چون ز هر عيب اش سلامت يافتند
    سالم از آفت، تن و اندام او
    چون نبود از شير مادر بهره مند
    دلبرى در نيكويى ماه تمام
    نازك اندامى كه از سر تا به پاى
    بود بر سر، فرق او خطى ز سيم
    گيسويش بود از قفا آويخته
    قامتش سروى ز باغ اعتدال
    بود روشن جبهه اش آيينه رنگ
    چون زدوده زنگ ازو آيينه وار
    چشم او مستى كه كرده نيمخواب گوشهاى خوش نيوش از هر طرف
    گوشهاى خوش نيوش از هر طرف



  • شهوت و زن را نكوهش پيش شاه
    ماند حيران فكرت دانشوران
    د رمحلى جز رحم آرام داد
    كودكى بي عيب و طفلى بى خلل
    نفحه اى از ملك آگاهى وزيد
    تخت گشت از بخت او فيروزمند
    بود آن بي مردم، اين بي مردمك
    چشم اين از مردمك پر نور شد
    از سلامت نام او بشكافتند
    ز آسمان آمد سلامان نام او
    دايه اى كردند بهر او پسند
    سال او از بيست كم، ابسال نام
    جزو جزوش خوب بود و دلرباى
    خرمنى از مشك را كرده دو نيم
    زو به هر مو صد بلا آويخته
    افسر شاهان به راهش پايمال
    ابروى زنگاري اش بر وى چو زنگ
    شكل نونى مانده از وى بر كنار
    تكيه بر گل، زير چتر مشك ناب گوهر گفتار را سيمين صدف
    گوهر گفتار را سيمين صدف


/ 37