رسيدن سلامان پيش پدر و اظهار شعف كردن وي - اورنگ دوم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ دوم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسيدن سلامان پيش پدر و اظهار شعف كردن وي





  • چون پدر روى سلامان را بديد
    بوسه هاى رحمتش بر فرق داد
    كاى وجودت خوان احسان را نمك
    روضه ى جان را نهال نوبرى
    باغ دولت را گل نوخاسته
    عرصه ى آفاق لشكرگاه توست
    پاى تا سر لايق تختى و تاج
    تاج را مپسند بر فرق خسان
    ملك، ملك توست، بستان ملك خويش
    دست ازين شاهد پرستى باز كش دور كن حناى اين شاهد ز دست
    دور كن حناى اين شاهد ز دست



  • وز فراق عمر كاه او رهيد،
    دست مهر از لطف بر دوشش نهاد
    چشم انسان را جمالت مردمك
    آسمان را آفتاب ديگرى
    برج شاهى را مه ناكاسته
    سركشان را روى در درگاه توست
    نيست تاج و تخت را بى تو رواج
    تخت را در زير پاى ناكسان
    ملك را بيرون مكن از سلك خويش
    شاهى و شاهدپرستى نيست خوش شاه بايد بود يا شاهدپرست
    شاه بايد بود يا شاهدپرست


/ 37