چرخست وليكن نه درو طالع نحسست چون ابروى معشوقان با طاق و رواقست بازيگه شمس و قمر و ببر و هزبرست از روى سلاطينش هر روز بساطست
از روى سلاطينش هر روز بساطست
خلدست وليكن نه درو جوى عقارست چون روى پريرويان با رنگ و نگارست منزلگه جود و كرم و حلم و وقارست وز بوسه ى شاهانش هر روز نارست
وز بوسه ى شاهانش هر روز نارست