همي ريزد ميان باغ، للها به زنبرها - قصاید و قطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید و قطعات - نسخه متنی

ابو النجم احمد بن قوص منوچهری دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همي ريزد ميان باغ، للها به زنبرها





  • خرد را اتفاق آنست با توفيق يزدانى
    مه و خورشيد، سالاران گردون، اندرين بيعت
    چه دانى از بلاغتها، چه خوانى از سخاوتها
    فريش آن منظر ميمون و آن فرخنده ترمخبر
    الا يا سايه ى يزدان و قطب دين پيغمبر
    بهار نصرت و مجدى و اخلاقت رياحينها
    ستمكاران و جباران بپوشيدند از سهمت
    بود آهنگ نعمتها، همه ساله به سوى تو
    كف راد تو بازست و فرازست اينهمه كفها
    مكارمها به حلم تو گرفته ست استقامتها
    همى تا بر زند آواز بلبلها به بستانها به پيروزى و بهروزي، همي زى با دل افروزى
    به پيروزى و بهروزي، همي زى با دل افروزى



  • كه فرمان مي دهند او را برين هر هفت كشورها
    نشستستند يكجا و نبشتستند محضرها
    كه يزدانش بداده ست آن و صد چندان و ديگرها
    كه منظرها ازو خوارند و در عارند مخبرها
    به جود اندر چو بارانها، به خشم اندر چوتندرها
    بهشت حكمت و جودى و انگشتانت كورها
    همه سرها به چادرها، همه رخها به معجرها
    بود آهنگ كشتيها، همه ساله به معبرها
    دربارت گشاده ست و ببسته ست اينهمه درها
    كه باشد استقامتهاى كشتيها به لنگرها
    همى تا بر زند قالوس خنياگر به مزمرها به دولتهاى ملك انگيز و بخت آويز اخترها
    به دولتهاى ملك انگيز و بخت آويز اخترها


/ 105