در وصف بهار و مدح خواجه علي بن محمد - قصاید و قطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید و قطعات - نسخه متنی

ابو النجم احمد بن قوص منوچهری دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در وصف بهار و مدح خواجه علي بن محمد





  • وان قطره ى باران كه برافتد به گل زرد
    وان قطره ى باران كه چكد بر گل خيرى
    وان قطره ى باران كه برافتد به سمنبرگ
    وان قطره ى باران ز بر لاله ى احمر
    وان قطره ى باران ز بر سوسن كوهى
    بر برگ گل نسرين آن قطره ى ديگر
    آن دايره ها بنگر اندر شمر آب
    چون مركز پرگار شود قطره ى باران
    مركز نشود دايره وان قطره ى باران
    آن دايره پرگار از آنجاى نجنبد
    هر گه كه از آن دايره انگيزد باران
    گويى علمى از سقلاطون سپيدست
    وانگه كه فرو بارد باران به قوت
    گردد شمر ايدون چو يكى دام كبوتر
    چون آهن سوده كه بود بر طبقى بر
    اين جوى معنبر بر و اين آب مصندل
    گويى كه همه جوي، گلابست و رحيقست
    زين پيش گلاب و عرق و باده ى احمر
    از دولت آن خواجه على بن محمد آن سيد سادات زمانه كه نخواهد
    آن سيد سادات زمانه كه نخواهد



  • گويى كه چكيده ست مل زرد به دينار
    چون قطره ى مى بر لب معشوقه ى ميخوار
    چون نقطه سفيداب بود از بر طومار
    همچون شرر مرده فراز علم نار
    گويى كه رياست برين گنبد دوار
    چون قطره ى خوى بر ز نخ لعبت فرخار
    هر گه كه در آن آب چكد قطره ى امطار
    وان دايره ى آب بسان خط پرگار
    صد دايره در دايره گردد به يكى بار
    وين دايره از جنبش صعب آرد رفتار
    از باد درو چين و شكن خيزد و زنار
    از باد جهنده متحرك شده نهمار
    گيرد شمر آب دگر صورت و آار
    ديدار ز يك حلقه بسى سيمين منقار
    در زير طبق مانده ز مغناطيس احجار
    پيش در آن بار خداى همه احرار
    جويست به ديدار و خليجست به كردار
    در شيشه ى عطار بد و در خم خمار
    امروز گلابست و رحيقست در انهار شاعر به مديحش ز خداوند ستغفار
    شاعر به مديحش ز خداوند ستغفار


/ 105