در وصف بهار و مدح شهريار - قصاید و قطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید و قطعات - نسخه متنی

ابو النجم احمد بن قوص منوچهری دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در وصف بهار و مدح شهريار





  • گوش و پهلو و ميان و كتف و جبهه و ساق
    برق جه، باد گذر، يوز دو و كوه قرار
    بجهد، گر به جهاني، ز سر كوه بلند
    كه كن و باركش و كاركن و راهنورد
    به چنين اسب نشين و به چنين اسب گذر
    رخ دولت بفروز، آتش فتنه بنشان
    بر همه خلق ببند و به همه كس بگشاى
    نجهد از بر تيغت، نه غضنفر، نه پلنگ
    ماه را راس و ذنب ره ندهد در هر برج
    ذاكر فضل تو و مرتهن بر تواند
    نصرت از كوهه ى زينت نه فرودست و نه بر
    همچنين دير زى و شاد زى و خرم زى
    دست زى مى بر و بر نه به سر نيكان تاج
    كش و بند و بر و آر و كن كار و خور و پوش
    ده و گير و چن و باز و گز و بوس و روو كن دل خويش و كف خويش و رخ خويش و سر خويش
    دل خويش و كف خويش و رخ خويش و سر خويش



  • تيز و فربى و نزار و قوى و پهن و دراز
    شير دل، پيل قدم، گورتك، آهو پرواز
    بدود، گر بدوانى ز بر تار طراز
    صفدر و تيزرو و تازه رخ و شيرآواز
    به چنين اسب گذار و به چنين اسب گراز
    دل حكمت بزداي، آلت ملكت به طراز
    درهاى حدان و خمهاى بگماز
    نرهد از كف رادت، نه بضاعت، نه جهاز
    تا ز سعد تو ندارند مر اين هر دو جواز
    چه طرازى به طراز و چه حجازى به حجاز
    دولت از گوشه ى تاجت نه فرازست و نه باز
    همچنين داد ده و نيزه زن و بخل گداز
    جام بر كف نه و بر نه به دل اعدا گاز
    كين و مهر و غم و لهو و بد و نيك و مى و راز
    زر و جام و گل و گوى و لب و روى و ره ناز بزداى و بگشاى و بفروز و بفراز
    بزداى و بگشاى و بفروز و بفراز


/ 105