دو كـشـور امـارات متحده عربى و بحرين نيز از جمله كشورهاى كوچك عضو شوراى همكارى خليج فارس هستند كه با آغاز جنگ تحميلى ، روابط سياسى مطلوبى با ايران نداشته اند. دو كشور مزبور علاوه بر حمايت كامل و بى دريغ از رژيم متجاوز عراق در جنگ تحميلى و كمكهاى فراوان بـه آن رژيـم و وابـسـتـگـى شـديـد سـيـاسـى بـه غـرب ، هـر كـدام بـنـا بـه دلايـل واهـى ، هـمـواره سـيـاسـتـهـاى خـصـمـانـه اى را در قـبـال جـمـهورى اسلامى ايران در پيش گرفته اند. امارات متحده عربى با توطئه امريكا ادعاى مالكيت بر جزاير سه گانه ايرانى تنب كوچك ، بزرگ و ابوموسى را در سر مى پروراند و به همين دليل اين مساءله يكى از عوامل بازدارنده بهبود روابط دو كشور بوده است . كشور كوچك شيخ نشين بحرين نيز كه از اكثريت شيعيان تشكيل شده و با مخالفت آنها رو به رو بوده است ، سـعـى دارد كـه ريـشه بحران خود را به ايران نسبت دهد و براى حضور نيروهاى متحدان غربى خـود در بـحرين ،دليل تراشى كند به همين دليل روابط سياسى دو كشور همواره تحت تاءثير اين عاملِ تشديدِ بحران بوده ، از چشم انداز روشنى برخوردار نمى باشد.
د ـ عمان و قطر
از مـيـان كـشـورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس ،روابط سياسى ايران بعد از پيروزى انقلاب اسـلامـى بـا دو كشور عمان و قطر از سطح نسبتاً مطلوبى برخوردار بوده وكمتر تحت تاءثير مـسائل حاشيه اى و بحران زا قرار گرفته است . هر چند اين دو كشور نيز عضو شوراى همكارى خليج فارس هستند و بطور كلى از سياستهاى ضدايرانى آن شورا و قطعنامه هاى صادره از آن حـمـايـت كـرده انـد، ولى در عـيـن حـال تـوانـسـتـه انـد روابط سياسى خود را با ايران در سطح مطلوبى حفظ كنند، عمان و قطر در دوران جنگ تحميلى غالباً از سياستهاى شوراى همكارى خليج فـارس پـيـروى مـى كـردنـد و روابـط چـنـدان مـطـلوبـى بـا ايـران نـداشـتـنـد. امـا در عـيـن حـال سـعـى مـى كـردنـد خـود را بـى طـرف نـشـان دهـنـد.بـه هـمـيـن دليـل در بعضى از مواقع از سياستهاى جمعى شورا خود را كنار كشيده با ايران بطور انفرادى وارد مـذاكـره و گـفـتـگـو مـى شـدند . پس از پايان جنگ تحميلى و پايان بحران كويت ، روابط ايـران و قـطر به سطح مطلوبى رسيده است و دوكشور در سياستهاى منطقه اى وبين المللى با يـكـديـگـر همسو مى باشند.تنها موردى كه ايران با دو كشور فوق بر سر آن اختلاف دارند و بـاعـث تـنـش در روابـط كـشـورمـان بـاآنـهـا مـى شـود، روابـط آن دو بـا اسرائيل مى باشد.
بنيانگذاران اكو
سـه كـشـور ايـران ، پـاكـسـتـان و تـركـيـه پـيـش از انـقـلاب بـنـا بـه دلايل گوناگونى ، روابط نزديك وصميمى داشتند.از جـمـله ايـن دلايـل قـرار داشـتـن آنـهـا در بـلوك غـرب (سابق ) و همسويى با سياستهاى آمريكا، عضويت هر سه كشور در پيمانهاى مهم منطقه اى مانند (پيمان بغداد)، (سازمان پيمان مركزى ) (518) (سـنـتـو) و (هـمـكـارى عـمـران مـنطقه اى )(519)(آر.سى .دى )، عضويت تـركـيـه در نـاتـو (520)(سـازمـان پـيـمـان آتـلانـتـيـك شـمـالى ) و اتـصـال آن بـه سـنـتـو، عـضـويـت پـاكـسـتـان در سـيـتـو و حـلقـه اتـصـال بين سنتو وسيتو ومهمتر از همه همسايگى اين كشورها با شوروى سابق بود كه رهبرى بلوك شرق سابق را به عهده داشت .پـس از پـيـروزى انـقـلاب شـكـوهـمـند اسلامى ايران و خروج ايران از بلوك غرب و پيمان سنتو هـمـچـنـيـن خـروج پـاكـسـتـان از سـنـتـو بـه دنـبـال ايـران و انـحلال اين سازمان ، بيشتر عوامل نزديكى سياستهاى منطقه اى و جهانى سه كشور فروريخت و روابط سياسى دو كشور با ايران وارد مرحله جديدى شد كه بطور جداگانه در زير مى آيد.