بـه عـلّت گـسـتـرش كـشـت و زرع و اسـتـعـمـال تـوتون و تنباكو حدود يك پنجم از جمعيت ايران (94) از ايـن طـريـق زنـدگـى خـود را مـى گـذرانـدنـد، از ايـن رو نـمـى تـوانـسـتـند در مـقابل تسلط بيگانگان بر امرار معاش خود ساكت باشند. روستاييان ، كشاورزان ، بازرگانان و تـاجـران خـرده پا و حتى كارگران روز مزد شروع به اعتراض عليه شركت رژى كردند. به عـلّت رابـطـه نـزديـك و تـنـگـاتـنگى كه بين طبقات مردم و علما وجود داشت ، مردم به روحانيون مـتـوسـل شدند تا با رهبرى آنها وارد مبارزه و قيام عمومى شوند.(95) شهرهايى كه در اين مبارزه سهم بسزايى داشتند به شرح زير بود:فـارس : اوليـن نـقـطـه اى كـه زودتـر از جـاهاى ديگر مورد توجّه شركت قرار گرفت ، فارس بـود، زيرا قسمت عمده و بهترين محصول دخانيات ايران از فارس تهيه مى شد. مردم شيراز كه از تـوجـّه شـركـت بـه فـارس مـطـلع شـده بـودنـد، كـسـب و كـار خـود را تـعـطـيـل كـرده ، در مـسـجـد وكـيـل شـيـراز جـمـع شـدنـد. حـاج سـيـد عـلى اكـبـر فـال اسـيرى شيرازى كه در ميان علماى آنجا از همه معروفتر و از بيان ويژه اى نيز برخوردار بود، بالاى منبر رفت و عليه دولت و شركت رژى صحبت كرد و در پايان سخنرانى ، شمشيرى را بـه دسـت گـرفـتـه ، اعـلام جـهاد كرد و گفت : هر بيگانه اى كه براى انحصار دخانيات به شيراز بيايد، من شكم او را پاره خواهم كرد.(96) نـهضت مردم فارس به دنبال سخنان اين روحانى مبارز آغاز شد. نمايندگان شركت كه از وضع آنـجـا آگـاه شـدنـد، در بيرون از شهر متوقف شده ، جراءت ورود به شهر را نداشتند، امّا پس از سـركوب مردم ، عُمال شركت با تشريفات خاص وارد شهر شدند. مردم فارس همچنان به مبارزه خود ادامه دادند. دولت سيد على اكبر فال اسيرى را دستگير و به عراق تبعيدكرد.خـبـر دسـتـگـيـرى و تـبـعـيـد ايـن روحـانـى شـجـاع بـه گـوش مـردم رسـيـد. مـردم دوبـاره بـا تـعـطـيل كسب و كار و با شعارهايى عليه شركت و دولت ايران در امامزاده احمد بن موسى تجمع كـردنـد، ولى يـك بـار ديـگر قيام مردم توسط (قوام الملك ) حالم فارس سركوب ، و سران آنـهـا دسـتـگـيـر شـدنـد. تـبـعـيـد ايـن عـالم بـزرگ بـه عـراق و مـلاقـات او بـا سـيـد جـمـال الديـن اسـد آبـادى در بـصـره و هـمـچـنين ديدار او در سامرا با آيت اللّ ه (ميرزا محمّد حسن شيرازى ) باعث تسريع نهضت در داخل و خارج ايران شد.(97)