تـا ايـن زمـان نـهضت ملّى شدن نفت با نخست وزيرى (دكتر مصدق ) و با حمايت و پشتيبانى همه جانبه آيت اللّه كاشانى بخوبى پيش رفته بود، امّا در روز 25 تير ماه 1331 ه . ش ، هنگامى كـه مـذاكـرات دكـتر مصدق با شاه در مورد تصدى وزارت جنگ با شكست رو به رو شد، ناگهان وى استعفا داد و احمد قوام به نخست وزيرى رسيد. آيت اللّه (كاشانى ) بى درنگ ، واكنش نشان داد و بـا صـراحـت و قـاطـعيت اعلام كرد كه (قوام ) خائن است و بايد برود و مصدق براى ادامه نهضت بايد باز گردد. (قوام ) پس از اين كه نتوانست از راه مذاكره آيت اللّه (كاشانى ) را راضـى كـنـد، او را تـهـديـد كرد. امّا وى در مقابل تهديد (قوام ) مبارزه را متوجه دربار ساخت . (قوام ) در حالى كه دستور بازداشت آيت اللّه كاشانى را صادر كرده بود، امّا او ضمن مصاحبه اى در روز 29 تـير اعلام كرد كه اگر (قوام ) كنار نرود اعلام جهاد كرده ، خود كفن مى پوشم و به همراه مردم در مبارزه شركت مى كنم .(235) به دنبال پيام آيت اللّه كاشانى ، رهبر مذهبى نهضت ، مردم در روز 30 تير 1331 ه . ش ، دست از كـار كشيده و به عنوان اعتراض به حكومت قوام ، در اطراف بهارستان اجتماع كردند. مردم در حـالى كـه شـعارهايى به حمايت از آيت اللّه كاشانى و دكتر مصدق مى دادند، با نيروهاى حكومت نـظامى قوام درگير شدند و تلفات زيادى دادند و سرانجام به پيروزى رسيدند. شاه دستور عزل قوام را صادر كرده ، مصدق دوباره به قدرت رسيد.(236) از نـتـايـج مـهّم قيام سى تير به قدرت رسيدن دوباره مصدق ، راءى اعتماد مجلس شوراى ملّى و مجلس سنا به دكتر مصدق ، كسب اختيارات قانونگذارى به مدت شش ماه از مجلس به وسيله دكتر مصدق ، كناره گيرى (دكتر حسن امامى ) از رياست مجلس و انتخاب آيت اللّه كاشانى به جاى آن كه گام مهّمى در جهت تقويت نهضت بود، اطمينان دكتر مصدق به شاه مبنى بر وفادار بودن به قـانـون اسـاسـى و سـلطـنـت شـاه ، تـصـويـب طـرح تـوقـيـف (قـوام السـلطـنـه ) و اموال او و همچنين تصويب طرح آزادى (خليل طهماسبى ) بود. از نتايج ديگر آن شناخته شدن آن روز به عنوان (روز قيام مقدس ملّى ) از سوى مجلس شوراى ملّى بود.(237)
اختلاف بين سران نهضت و دلايل آن
هر چند (آيت اللّه كاشانى ) در قيام سى تير و به قدرت رسيدن دوباره دكتر (مصدق ) نقش ارزنـده و بـسـيـار مـؤ ثـرى داشـت ، امّا مصدق پس از به قدرت رسيدن دچار غرور و خود بزرگ بـيـنـى شـده ، تـصـور مـى كـرد كـه هـر گـاه كـسـى بـخـواهـد بـر خـلاف مـيـل و نـظـر او عـمل كند و يا قصد بركنارى او را داشته باشد، وقايع سى تير دوباره تكرار خـواهـد شـد، غافل از اينكه محرّك اصلى آن قيام (آيت اللّه كاشانى ) و پيامها و نفوذ كلام او در جـامـعـه اسـلامـى ايـران بـود. بـه هـر حـال ، بعد از قيام سى تير موضع دكتر مصدق نسبت به قـبـل بـكـلى تـغـيـيـر كـرد و بـه افـكـار و عـقـايـد سـايـر هـمـكـاران و كـسـانـى مثل كاشانى كه از اركان نهضت بودند، توجّه نكرد.(238)