او فـرزنـد بـزرگ و وليـعـهـد نـاصـر الديـن شـاه بـود. وى به علت طولانى بودن پادشاهى پـدرش چهل سال از جوانى خود را به عنوان وليعهد گذراند. و زمانى كه به پادشاهى رسيد، مردى ضعيف النفس و مريض و عليل بود. مظفر الدين شاه به علت بيمارى و ناتوانى اش ، تحت نـفـوذ شديد روسها و اطرافيانش قرار داشت و به همين علت نمى توانست تصميمات مفيد و قاطع در زمينه اصلاحات امور سياسى ـ اقتصادى كشور بگيرد.(24) مـهمترين حادثه دوران پادشاهى مظفر الدين شاه ، پيروزى انقلاب مشروطه بود. مردم ايران كه از ظـلم و سـتـم پـادشاهان قاجار و از دخالت بيگانگان در امور كشور به ستوه آمده بودند، و از طرفى هم از نظر اقتصادى تحت فشار و در فقر به سر مى بردند، با كمك و رهبرى روحانيون و مـليـّون خـواسـتـار ايـجـاد عـدالتـخـانه و مجلس شورا و حكومت مشروطه شدند. مظفر الدين شاه بـنـاچـار فـرمـان مـشـروطـيـت را در سـال 1285 ه . ش ، صـادر و بـا ايـن فرمان رژيم استبدادى شاهنشاهى در ايران برچيده شد.قـرار داد دارسـى : ايـن امـتـيـاز در سـال 1280 ه . ش ، و در زمـان مـظـفر الدين شاه به (ويليام نـاكـسـى دارسى ) انگليسى واگذار شد و استخراج و بهره بردارى و لوله كشى نفت و قير در تمام ايران بغير از پنج استان به مدت شصت سال به دارسى واگذار گرديد.(25)
و ـ محمد على شاه :
پـس از مـظـفـر الدين شاه ، فرزند بزرگش كه با نام (محمد على ميرزا) به عنوان وليعهد در تـبـريـز حـكـومت مى كرد، به تهران آمده و به پادشاهى رسيد. وى ابتدا از مشروطيت و مشروطه خـواهـان بـه دلايـل مختلف حمايت مى كرد. امّا وقتى كه به قدرت رسيد، با مشروطه به مخالفت بـرخـاست . محمد على شاه بشدّت طرفدار روسيه بود و با كمك لياخوف روسى مجلس شوراى مـلى را بـه تـوپ بـسـت و اسـتبداد را دوباره برقرار ساخت (استبداد صغير)، امّا سرانجام آزادى خـواهـان از تـبريز، رشت و اصفهان به سوى تهران حركت كرده ، آنجا را تصرف نموده ، محمد على شاه را از سلطنت خلع كردند.(26) مـهـمـتـريـن حـادثـه ديگر زمان وى ، تقسيم ايران به سه منطقه تحت نفوذ روس ، انگليس و بى طرف بود.اين تقسيم بين روسيه و انگليس در سال 1286 ه . ش / 1907 م انجام شد. به موجب آن دو كشور اختلافات خود را در آسيا حل كردند و به قرار داد 1907 م مشهور شد.(27)
ز ـ احمد شاه :
آزاديـخـواهـان پـس از فـتح تهران ، محمد على شاه را بركنار و پسر دوازده ساله او احمد شاه را بـه پـادشـاهـى بـرگـزيـده و عـَضـدالملك رئيس ايل قاجار را به نيابت سلطنت انتخاب كردند. (1288 ه . ش ).مـهـمـتـريـن حـادثـه زمـان وى ، جـنـگ جـهـانـى اول و اشغال ايران توسط متفقين است كه به همين علت هرج و مرج و قحطى كشور را فرا گرفت . سـرانـجـام ، احـمـد شـاه و حـكـومـت قـاجـاريـه در سـال 1304 تـوسـط رضـا خـان سـرنـگـون شد.(28)
جنگهاى ايران و روس
دوران جـنـگهاى ايران و روس يكى از حساسترين ، غم انگيزترين و پُرمخاطره ترين لحظه هاى تـاريـخ سـيـاسـى مـعـاصـر ايـران است . اين دوره كه حدود سالهاى 1179 ه . ش / 1800 م تا 1209 ه . ش / 1830 م را در بر مى گيرد، همزمان با پادشاهى فتحعليشاه از سلسله قاجاريّه در ايران است . اروپا نيز در اين زمان شاهد تحوّلات سياسى بزرگى بود كه در وقايع ايران بـى تاءثير نبود. رواج و گسترش افكار آزادى خواهى بعد از انقلاب كبير فرانسه از يك سو و پـيـروزيـهـاى نـاپـلئون در اروپا از سوى ديگر، موجب وحشت و ترس امپراتورها و پادشاهان اروپا شده ، آنها را به فكر چاره انديشى و اتحاد با ديگر كشورها انداخت .كـشـور انـگـلسـتـان كـه در ايـن دوران بـه فـكـر مـسـتـعـمـره خـود، هـنـدوسـتـان بـود اسـتـقـلال ايـرانِ ضـعـيـف را دنـبـال مى كرد. روسيه در پى سياست توسعه طلبانه رسيدن به آبـهـاى گـرم ، چـشـم طمع به سرزمين ايران داشت . ناپلئون در فرانسه قصد داشت به وسيله اتـحـاد بـا روسـيـه ، از راه ايـران ، هـنـدوسـتـان را از چـنـگ انـگـليـس خـارج كـنـد.بـه هـمـيـن دليـل ايـران به علّت موقعيت استراتژيكى و جغرافيايى خود، در سياستهاى هر يك از قدرتهاى بزرگ از جايگاه ويژه اى برخوردار بود.فـتـحـعـليـشـاه كـه فـاقـد خـصـوصـيات يك سياستمدار آگاه و شجاع بود، نتوانست ايران را از