شـيـخ فـضـل اللّ ه نـورى از روحـانـيـون بـرجـسـتـه اى بـود كـه از اوايل نهضت مشروطيت در آن شركت داشت و در هجرت كبرى نيز در كنار مردم و ساير عُلما بود. او در تـنـظيم و تدوين قانون اساسى مشروطه و متمم آن سهم بسزايى داشت و نظارت پنج نفر از مجتهدين بر قوانين مجلس ، حاصل تلاش اين عالم وارسته و آزادى خواه بود.(155) وى پـس از ايـنـكـه ديـد مـشـروطـه از اهـداف خـود مـنـحـرف شـده و خـلاف اسـلام عـمـل مى كند، راه تبليغ عليه آن را در پيش گرفت و در حضرت عبد العظيم تحصن اختيار كرد و خـواهـان (مـشروطه مشروعه ) شد، امّا روشنفكران غربى كه ميراث خوار نهضت شده بودند نمى تـوانـسـتـنـد تحمّل چنين انديشه خالص اسلامى را داشته باشند و چون افكار او را خلاف اهداف خـود ديـدند پس از سقوط استبداد صغير وى را به محاكمه كشيده و در دادگاه خود او را به اعدام مـحكوم كردند. حُكم صادر شده به اجرا گذاشته شد. بدين ترتيب آنان صاحب تفكّر (مشروطه مـشـروعـه ) را در كـشـور اسـلامـى و بـه بـهانه ضد مشروطيت از سر راه افكار ليبراليستى و غربى خود برداشتند.(156)
ج ـ احمد شاه و تغيير سلطنت در ايران :
در زمان پادشاهى احمد شاه (1288 ه . ش تا 1304 ه . ش ) مردم ايران حوادث زادى را پشت سر گـذاشـتـنـد.قـراردادهـاى بـيـگـانـگـان (157) در مـورد ايـران و اشـغـال كـشـورمـان از سوى متفقين در جنگ اوّل جهانى از يكسو و هرج و مرج و شورشهاى داخلى از سوى ديگر، زمينه هاى ديكتاتورى را فراهم كرده بود. رضا خان مير پنج كه از سوى احمد شاه لقـب (سردار سپه ) گرفته بود، هر روز قدرتمندتر مى شد و راه را براى به دست گيرى سـلطـنت آماده مى كرد. او ابتدا شعار جمهورى خواهى از سر داد، امّا پس از مدت كوتاهى از آن دست كـشـيـده ، بـه پادشاهى روى آورد و كم كم زمينه هاى خلع احمد شاه را كه مدت طولانى در اروپا بود، فراهم كرد.(158) سـرانـجـام ، در نـهـم آبـان 1304 گـروهـى از نمايندگان ماده واحده اى تقديم مجلس كرده و با تصويب آن سلطنت را از پادشاهان قاجار خلع كرده و به رضا خان پهلوى واگذار كردند. بدين تـرتـيـب ، بـسـاط حـكـومـت قـاجـار از صـحـنـه تـاريـخ ايران برچيده و حكومت پهلوى جانشين آن شد.(159)
دوره رضا خان
يكى از حوادث مهّم تاريخ سياسى معاصر ايران ، چگونگى به قدرت رسيدن رضاخان پهلوى و ديـكـتـاتـورى شـانـزده سـاله اوسـت . پـس از انـقـلاب اكـتـبـر روسـيـه در سـال 1917 م / 1296 ه . ش و خـارج شـدن آن كـشـور از صـحـنـه رقـابـت سـيـاسى در ايران ، انـگـلسـتـان در صـدد بـرآمد كه قدرتهاى متعدد محلّى و جنبشها و نهضتهاى ملّى و مذهبى را نابود كـرده ، يـك قـدرت مـركـزى قـوّى و مـقـتـدر و طـرفـدار خـود در ايـران تشكيل دهد تا در پناه آن ، بهتر بتواند منافع و تسلط خود را در كشورمان حفظ كند.در راسـتـاى اجـراى ايـن سـيـاسـت ، پـس از مـطـالعـات مقدماتى از ميان افرادى كه براى چنين امر خـطـيرى در نظر گرفته شده بودند، (رضا خان پهلوى ) برگزيده شد. وى كه يك سرهنگ تيپ قزاق ايران و فردى فرصت طلب بود، با آنها همگام شده ، كم كم پله هاى ترقّى را يكى پـس از ديـگـرى طـى كـرده ، بـه قـدرت رسـيـد. دوران حـكـومت او همراه با استبداد، سركوبى و قـتـل و غـارت مـردم از يـكسو و رواج فرهنگ بيگانه و غربى از سوى ديگر است كه در اين درس به گوشه هايى از آنها اشاره خواهيم كرد.
اوضاع سياسى ـ اجتماعى ايران در اواخر سلطنت احمد شاه
پـس از پـيـروزى انقلاب مشروطيت و استقرار حكومتهاى بظاهر مشروطه و ملّى ، مردم ايران انتظار