جعاله - مزارعه - مساقات - تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مساله 2225 - اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلا پارچه را با نيل رنگ كند چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد حق ندارد چيزى بگيرد.

جعاله - مزارعه - مساقات

احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات

احكام جعاله

مساله 2226 - جعاله آن است كه انسان قرار بگذارد در مقابل كارى كه براى او انجام مى دهند مال مـعينى بدهد مثلا بگويد هر كس گمشده مرا پيدا كند ده تومان به او مى دهم .

و به كسى كه اين قـرار را مـى گـذارد جـاعل و به كسى كه كار را انجام مى دهد عامل مى گويند و فرق بين جعاله و اجاره اين است كه در اجاره بعد از خواندن صيغه اجير بايد عمل را انجام دهد و كسى هم كـه او را اجير كرده اجرت را به اوبدهكار مى شود ولى در جعاله اگرچه عامل شخص معين باشد مى تواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد جاعل بدهكارنمى شود.

مـسـاله 2227 - جاعل بايد بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختيار قرارداد كند و شرعا بتواند در مال خود تصرف نمايد بنابر اين جعاله آدم سفيه - كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مى كند - صحيح نيست .

مـسـالـه 2228 - كـارى را كـه جـاعل مى گويد براى او انجام دهند بايد حرام يا بى فائده يا از واجـبـاتـى كه شرعا لازم است مجانا آورده شودنباشد پس اگر بگويد هركس شراب بخورد يا در شـب بـه جـاى تـاريكى برود يا نماز واجب خود را بخواند ده تومان به او مى دهم جعاله صحيح نيست .

مـساله 2229 - اگر مالى را كه قرار مى گذارد بدهد معين كند مثلا بگويد هركس اسب مرا پيدا كند اين گندم را به او مى دهم لازم نيست بگويد آن گندم مال كجا است و قيمت آن چيست .

و اگـر مـال را معين نكند مثلا بگويد كسى كه اسب مرا پيدا كنده ده من گندم به او مى دهم لازم نيست خصوصيات آن را كاملا معين نمايد.

مساله 2230 - اگر جاعل مزد معينى براى كار قرار ندهد مثلا بگويد هر كس بچه مرا پيدا كند پـولى به او مى

/ 218