واژه هاى گناه در روايات - گناه شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گناه شناسی - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر اين مطلب گواه مى باشد.

اين واژه در اصل حالتى است كه براى انسان بر اثر گناه پديدمى آيد و او را از طريق نجات ، قطع مى كند، و
راه نفوذ انوار هدايت به قلب انسان را مى بندد.(4) اين واژه 22 بار در قرآن آمده است .

8 فسق ، در اصل به معنى خروج هسته خرما از پوست خود مى باشد، و بيانگر خروج گنهكار از مدار اطاعت و
بندگى خدا است كه او با گناه خود حريم و حصار فرمان الهى را شكسته و در نتيجه بدون قلعه و حفاظ مانده
است ؛ اين واژه 53 بار در قرآن آمده است .

9 فساد، به معنى خروج از حدّ اعتدال است كه نتيجه اش تباهى و به هدر رفتن استعدادها است ؛ اين واژه 50
بار در قرآن آمده است .

10 فجور، به معنى دريدگى و پاره شدن پرده ى حيا و آبرو و دين است كه باعث رسوايى مى گردد؛ و 6 بار در
قرآن آمده است .(5)

11 منكر، در اصل از انكار به معنى نا آشنا است ، چرا كه گناه با فطرت و عقل سالم ، هماهنگ و مانوس نيست ،
و عقل و فطرت سالم ، آن را زشت و بيگانه مى شمرد؛ اين كلمه 16 بار در قرآن آمده و بيشتر در عنوان نهى از
منكر، طرح شده است .

12 فاحشه ، به سخن و كارى كه در زشتى آن ترديدى نيست ، فاحشه گويند. در مواردى به معنى كار بسيار زشت و
ننگين و نفرت آور به كار مى رود؛ اين واژه 24 بار در قرآن آمده است .

13 خبث ، به هر امر زشت و ناپسند، خبيث گويند در مقابل *((*طيّب *))* به معناى پاك و دل پسند. اين واژه در 16
مورد از قرآن بكار رفته است .

14 شرّ، به معنى هر زشتى است كه نوع مردم از آن نفرت دارند، و بر عكس ، واژه ى *((*خير*))* به معنى كارى است
كه نوع مردم آن را دوست دارند، اين واژه غالبا درمورد بلاها و گرفتارى ها استعمال مى شود، ولى گاهى
نيز در مورد گناه به كار مى رود، چنانكه در آيه 8 سوره زلزال به معنى گناه به كار رفته است .

15 لمم ، (بر وزن قلم ) به معنى نزديك شدن به گناه وبه معنى اشياى اندك است و در گناهان صغيره بكار مى
رود. و در قرآن يكبار آمده است .

16 وزر، به معنى سنگينى است ، و بيشتر در مورد حمل گناه ديگران به كار مى رود، *((*وزير*))* كسى است كه كار
سنگينى از حكومت را به دوش ‍ خواهد كشيد، اين واژه در قرآن 26 بار آمده است .

گاهى در قرآن واژه *((*ثقل *))* نيز كه به معنى سنگينى است در مورد گناه به كار رفته است ، چنانچه آيه 13
سوره عنكبوت به اين مطلب دلالت دارد.

17 حنث ، (بر وزن جنس ) در اصل به معنى تمايل به باطل و بازخواست آمده است و بيشتر در مورد گناه پيمان
شكنى و تخلف ، بعد از تعهد، آمده است . اين واژه دوبار در قرآن آمده است .

اين واژه هاى هفده گانه هر كدام بيانگر بخشى از آثار شوم گناه و حاكى از گوناگونى گناه مى باشند، و هر
يك با پيام مخصوص و هشدار ويژه اى ، انسان ها را از ارتكاب گناه برحذر مى دارند.

واژه هاى گناه در روايات

در روايات اسلامى ، واژه هاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره ، جنايت ،
زَلّت ، عثرت ، عيب ، و...كه هركدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد.

راه ديگر براى شناخت گناه

در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف ، مورد لعن قرار گرفته اند؛
*((*لعن *))* در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت ، آميخته با خشم و غضب است ، با اينكه رحمت خداوند
شامل همه چيز مى شود؛
وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى (6)
و رحمت من بر هر چيزى گسترده است .

ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مى رسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد
اما ذره اى آب رحمت را به درون نمى پذيرد.

/ 117