راه نفوذ انوار هدايت به قلب انسان را مى بندد.(4) اين واژه 22 بار در قرآن آمده است .8 فسق ، در اصل به معنى خروج هسته خرما از پوست خود مى باشد، و بيانگر خروج گنهكار از مدار اطاعت و
بندگى خدا است كه او با گناه خود حريم و حصار فرمان الهى را شكسته و در نتيجه بدون قلعه و حفاظ مانده
است ؛ اين واژه 53 بار در قرآن آمده است .9 فساد، به معنى خروج از حدّ اعتدال است كه نتيجه اش تباهى و به هدر رفتن استعدادها است ؛ اين واژه 50
بار در قرآن آمده است .10 فجور، به معنى دريدگى و پاره شدن پرده ى حيا و آبرو و دين است كه باعث رسوايى مى گردد؛ و 6 بار در
قرآن آمده است .(5) 11 منكر، در اصل از انكار به معنى نا آشنا است ، چرا كه گناه با فطرت و عقل سالم ، هماهنگ و مانوس نيست ،
و عقل و فطرت سالم ، آن را زشت و بيگانه مى شمرد؛ اين كلمه 16 بار در قرآن آمده و بيشتر در عنوان نهى از
منكر، طرح شده است .12 فاحشه ، به سخن و كارى كه در زشتى آن ترديدى نيست ، فاحشه گويند. در مواردى به معنى كار بسيار زشت و
ننگين و نفرت آور به كار مى رود؛ اين واژه 24 بار در قرآن آمده است .13 خبث ، به هر امر زشت و ناپسند، خبيث گويند در مقابل *((*طيّب *))* به معناى پاك و دل پسند. اين واژه در 16
مورد از قرآن بكار رفته است .14 شرّ، به معنى هر زشتى است كه نوع مردم از آن نفرت دارند، و بر عكس ، واژه ى *((*خير*))* به معنى كارى است
كه نوع مردم آن را دوست دارند، اين واژه غالبا درمورد بلاها و گرفتارى ها استعمال مى شود، ولى گاهى
نيز در مورد گناه به كار مى رود، چنانكه در آيه 8 سوره زلزال به معنى گناه به كار رفته است .15 لمم ، (بر وزن قلم ) به معنى نزديك شدن به گناه وبه معنى اشياى اندك است و در گناهان صغيره بكار مى
رود. و در قرآن يكبار آمده است .16 وزر، به معنى سنگينى است ، و بيشتر در مورد حمل گناه ديگران به كار مى رود، *((*وزير*))* كسى است كه كار
سنگينى از حكومت را به دوش خواهد كشيد، اين واژه در قرآن 26 بار آمده است .گاهى در قرآن واژه *((*ثقل *))* نيز كه به معنى سنگينى است در مورد گناه به كار رفته است ، چنانچه آيه 13
سوره عنكبوت به اين مطلب دلالت دارد.17 حنث ، (بر وزن جنس ) در اصل به معنى تمايل به باطل و بازخواست آمده است و بيشتر در مورد گناه پيمان
شكنى و تخلف ، بعد از تعهد، آمده است . اين واژه دوبار در قرآن آمده است .اين واژه هاى هفده گانه هر كدام بيانگر بخشى از آثار شوم گناه و حاكى از گوناگونى گناه مى باشند، و هر
يك با پيام مخصوص و هشدار ويژه اى ، انسان ها را از ارتكاب گناه برحذر مى دارند.
واژه هاى گناه در روايات
در روايات اسلامى ، واژه هاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره ، جنايت ،زَلّت ، عثرت ، عيب ، و...كه هركدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد.
راه ديگر براى شناخت گناه
در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف ، مورد لعن قرار گرفته اند؛*((*لعن *))* در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت ، آميخته با خشم و غضب است ، با اينكه رحمت خداوند
شامل همه چيز مى شود؛
وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى (6)
و رحمت من بر هر چيزى گسترده است .ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مى رسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد
اما ذره اى آب رحمت را به درون نمى پذيرد.