السلام مايه بركت و آبادانى و جبران كمبودهاى اقتصادى و اجتماعى است .
دو نمونه از ثروتمندان در قرآن
در قرآن دو نمونه از صاحبان ثروت و مكنت مطرح شده ؛ يكى حضرت سليمان عليه السلام و ديگرى قارون كه يكىسرمايه و ثروت را از آنِ خدا مى دانست و آن را وسيله وصول به رضوان خدا قرار داد و ديگرى سرمايه را از
آنِ خود مى دانست و آن را وسيله عياشى و زرق و برق دنيا قرار داد.بينش حضرت سليمان عليه السلام در مورد سرمايه و مكنت اين است :
هذا من فضل ربى ليبلونى ءاشكر ام اكفر(170)
اين از فضل پروردگار من است ، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى آورم يا كفران مى كنم .(171)
حضرت سليمان هر چه دارد آن را به خدا نسبت مى دهد و خود را فقير درگاه او مى داند.ولى سرمايه دار ديگر بنام قارون كه ثروت هاى زيادى انباشته وقتى حضرت موسى عليه السلام طبق فرمان
خدا از او مطالبه زكات اموالش را مى كند، او با كمال غرور مى گويد:
إ نّما اُوتُيتُه على عِلمٍ عندى (172)
اين ثروت را در سايه دانشى كه دارم بدست آورده ام .يعنى مديريت من باعث شده ، بنابراين سرمايه از خود من است و هيچكس حقى در آن ندارد. خداوند بر او غضب
كرد و فرمود:
فخسفنا به و بداره الارض فما كان له من فئة ينصرونه من دون الله و ما كان من المنتصرين (173)
پس ما او و خانه اش را در زمين فرو برديم و او گروهى نداشت تا او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و
خود نيز نمى توانست خويشتن را يارى دهد.
مترف در قرآن
در قرآن كلمه *((*مترف *))* در شكل هاى مختلف آن هشت بار آمده است . مترف از ماده ى ترفه (بر وزن لقمه ) بهمعنى فزونى نعمت است كه صاحبش را غافل و مغرور و مست كند، به گونه اى كه طغيان نمايد.به عنوان مثال در آيه 34 سباء مى خوانيم :
وما اَرسَلنا فى قَريةٍ من نذير الاّ قالَ مُترفُوها انّا بِما اُرسلتم به كافرون
ما در هيچ شهر و ديارى پيامبر انذار كننده اى نفرستاديم مگر اينكه مترفين (مست شدگان از ناز و نعمت )
گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده ايد كافر هستيم .در قرآن اين گونه ثروت كه موجب مستى و غرور شود و زمينه ساز گناهان گردد زشت شمرده شده و صاحبان اين
گونه سرمايه ها شديداً مورد هشدار و اخطار خداوند قرار گرفته اند چنانكه مى خوانيم :
و كم اهلكنا من قرية بطرت معيشتها فتلك مساكنهم لم تسكن من بعدهم الا قليلاً(174)
و چه بسيار از (مردم ) شهرها و آبادى هايى را به هلاكت رسانديم كه زندگى را با سرمستى و غرور گذرانده
بودند، اين خانه هاى آنها است كه (ويران شده ) و بعد از آنها جز اندكى كسى در آن سكونت نكرد.و در آيه نخست سوره ى تكاثر مى خوانيم :
الهاكُم التّكاثُر
تفاخر و فزون طلبى شما را سرگرم و غافل ساخت .رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند:
التكاثر فى الاموال جمعها من غير حقها و منعها من حقها و شدها فى الاوعية (175)
تكاثر در اموال انباشتن ثروت هاى نامشروع و خوددارى از اداى حق آن و اندوختن در خزانه ها و صندوق ها
است .
رابطه ى فقر و تهيدستى با گناه
قبلاً گفتيم گاهى فقر و تهيدستى زمينه ساز گناه مى شود. در روايات اسلامى گاهى از فقر تمجيد شده وگاهى مذمت شده است ، آن فقرى كه مذمت شده فقر اقتصادى است ، فقرى كه از استعمار و استثمار سرمايه
داران چپاولگر و اوضاع نابسامان اقتصادى دامنگير انسان ها مى شود و مولود هرج و مرج اقتصادى و يا