بیشترلیست موضوعات كلياتى درباره قرآن نام هاى قرآن اوصاف قرآن سوره محكم و متشابه نسخ تاءويل معناى تاءويل تاءويل قرآن فصل دوم
ويژگى هاى قرآن اعجاز وجوه اعجاز قرآن كريم جهانى و همگانى بودن جاودانگى جامعيّت مصونيت از تحريف فصل سوم
نزول قرآن كيفيت وحى نزول دفعى و تدريجى فوايد نزول تدريجى كلام خدا فصل چهارم
حقانيت قرآن فصل پنجم
آداب حضور روش هاى مراجعه به قرآن براى تدبّر در آن چند نكته فصل ششم
روش هاى تعليمى و تربيتى قرآن ويژگى هاى داستان هاى قرآنى تمثيل نمونه هايى از مَثَل هاى قرآنى قسم خوردن قسم هاى قرآن بشارت و انذار الگودهى موعظه و نصيحت طرح سؤ ال دعوت به براهين عقلى منابع و مآخذ توضیحاتافزودن یادداشت جدید
، جـامـعـه و تـاريـخ پـرداخـته ، اما قرآن نه اختصاصاً كتاب فلسفى است ، نه تـاريـخـى ، نـه داسـتـانـى ، نـه فـقهى و حقوقى ، نه اقتصادى يا اجتماعى ، نه سياسى ، نه تـربـيـتى ، نه عرفانى ، نه اخلاقى و نه مانند آن ، بلكه كتاب هدايت انسان ها است و به همه ابـعـاد وجـود بشر توجه داشته و هر آنچه را براى هدايت انسان ها لازم است ، دربردارد؛ يعنى : هـم حاوى نكات فلسفى است و هم تاريخى ، فقهى ، اقتصادى ، سياسى و تربيتى و از اين جهت ، كـتـابـى جـامـع است و براى هدايت انسان ها نكته اى را فروگذار نكرده است . از اين رو، قرآن درباره اين ويژگى خود فرموده است :(وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَىْءٍ)^105 و فرو فرستاديم بر تو اين كتاب را درحالى كه بيان كننده و روشنگر هر چيزى است .علاّمه طباطبائى (ره )در تبيين جامعيّت قرآن مى نويسد:از آن جـا كـه قـرآن كـتـاب هـدايت براى عموم مردم است ، ظاهراً منظور از (كلّ شئٍ) امورى است كه مـردم در امـر هـدايـت خـود بـدان مـحـتـاجـند؛ مانند: معارف مربوط به مبداء و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهى و داستان ها و مواعظ. پس قرآن بيانگر همه اين امور است .^106 ايشان سپس به قول ديگرى كه معتقد است منظور از (كلّ شى ء) اعمّ از معارف و احكام دينى است اشاره كرده ، مى نويسد:قـرآن كـريـم بـا دلالت لفـظى (و ظاهر آياتش ) بر بيش تر از آنچه گفته اند (بيان مطالب مـربـوط و لازم بـراى هدايت ) دلالت ندارد، ليكن در روايات آمده كه قرآن تبيان هر چيزى است و عـلم آنـچه بوده ، هست و خواهد شد، همه در قرآن است و اگر اين روايات صحيح باشد، لازمه اش اين مى شود كه مراد از (تبيان ) اعمّ از بيان به طريق دلالت لفظى (و ظاهر آيات ) مى باشد و هيچ بعدى هم ندارد كه در قرآن كريم اشارات و امورى باشد كه آن اشارات از اسرار و نهفته هايى كشف كند كه فهم عادى و متعارف نتواند آن را درك نمايد.^107 يـكـى از وجـوهـى كـه در جامعيّت قرآن مطرح است ، جامعيّت آن نسبت به كتب آسمانى پيشين است ؛ يـعـنـى : هـمـان گـونـه كـه خـداونـد قرآن را مهيمن و مسلّط بر كتب آسمانى پيشين معرفى كرده ، تـمامى معارف موجود در آن ها، به نحوى كامل تر در قرآن آمده است . علاوه بر آن ، در قرآن به معارف و احكامى اشاره شده كه در آن كتب نيامده است .
مصونيت از تحريف
حـفـظ قـرآن مـجـيـد از تـحـريـف و هـر نـوع كـاسـتـى يـا افـزايـش در تـمـام مـراحـل نـزول و ابـلاغ و هـمـچـنـيـن در زمـان هـاى پـس از ابـلاغ ، از نـاحـيـه خـداونـد متعال تضمين شده است .براى تشريح مطلب ، آن را در دو مرحله پيش از ابلاغ به مردم و پس از آن مورد بررسى قرار مى دهيم :الف ـ صـيـانـت در مـرحـله نـزول و ابـلاغ : واسـطـه نـزول قـرآن مـجـيـد، جبرئيل (ع )بوده است .خداوند متعال در اين باره مى فرمايد:(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَْمينُ عَلى قَلْبِكَ)^108 روح الامين (جبرئيل ) آن را بر قلب تو نازل كرد.در ايـن مـرحـله ، تـنـهـا اراده الهـى و وسـاطـت جـبـرئيـل (ع )در كار بوده كه آن را از مقام ربوبى گـرفـته و به قلب مبارك پيامبر(ص )رسانده است . و از آن جا كه طبق تصريح قرآن ، ملائكه معصومند، هيچ گونه تغيير و تصرفى در وحى الهى در اين مرحله صورت نگرفته است .در مـرحـله بـعـد كـه وحـى در اختيار پيامبر(ص )قرار مى گيرد نيز تضمين الهى سبب حفظ قرآن شـده اسـت .در آيـه ذيـل ، بـه پـيامبر(ص )مى فرمايد كه براى حفظ آيات در هنگام وحى ، عجله نـكـنـد و خـوف فـرامـوشـى نـداشـتـه بـاشـد؛ چون حفظ و جمع آورى قرآن برعهده خداوند است . بـنـابـرايـن ، پـيـامـبـر(ص )و يـارانـش مـطـمـئن بـاشـنـد كـه هـيـچ آيـه اى از قـلب شـريـف رسول خدا(ص )گم نشده و همه آيات ثبت و ضبط شده است :(لا تـُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهَِ اِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْانَهَُ فَاِذا قَرَاءْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْانَهَُ ثُمَّ اِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ)^109 زبـانـت را بـه سـبـب عـجله براى خواندن آن ( قرآن ) حركت مده ؛ چرا كه جمع كردن و خواندن آن برعهده