نمونه هايى از مَثَل هاى قرآنى - قرآن در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن در قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كـوتـاهـى ، ما را از آوردن استدلال هاى طولانى بى نياز مى كند. علاوه بر آن كه مَثَل ـ برخلاف برهان كه بيش تر براى دانشمندان مفيد است ـ براى عموم مردم نيز فايده بخش اسـت و هـر كـس در حـد فـهـم خـود، از آن اسـتـفـاده مـى كـنـد. مـَثـَل بـه دليل اين كه معقول را به محسوس تشبيه مى كند و اُنس انسان با محسوسات بيش تر اسـت ، درجـه اطـمـيـنـان انـسـان را بـه مـسـائل بـالا مـى بـرد و حـتـى لجـوجـانـى را كـه بـا اسـتـدلال هـاى عـقـلى قـانـع نـمـى شـونـد، مـجـاب مـى نـمـايـد و مجال بهانه گيرى را از آنان سلب مى كند.^213 قـرآن شـريـف بـا تـوجـه بـه فوايد مَثَل ، در موارد متعددى ، براى اثبات سخن و يا فهماندن مطالب بلند، از تمثيل استفاده كرده و آن را مايه تذكّر و تفكّر انسان ها مى داند و مى فرمايد:

(وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فى هذَا الْقُرآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذكَّرُونَ)^214 ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مَثَلى زديم ، شايد متذكّر شوند.

نمونه هايى از مَثَل هاى قرآنى

1 ـ آب و كـف :

از ديـدگـاه قـرآن ، حـق در جـهـان مـانـدنـى و اصـيـل اسـت و بـاطـل از بين رفتنى و ناپايدار. قرآن براى فهماندن اين حقيقت به انسان ها، دو مـَثـَل زده اسـت : در يـكـى ، حـق را بـه آب تـشـبـيـه كـرده و بـاطـل را بـه كـف روى آب و در ديـگـرى ، حق را به فلز گران بهايى كه در كوره ذوب شده و بـاطل را به كفى كه بر روى فلز مذاب ظاهر مى شود. سپس نتيجه و پيام اين دو تشبيه را چنين بيان كرده است :

(فـَاَمَّا الزَّبـَدُ فـَيـَذْهـَبُ جـُفاءً وَ اَمّا ما يَنْفَعُ النّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الاَْرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الاَْمْثالَ)^215 امـا كـف هـا بـه بـيرون پرتاب مى شوند، ولى آنچه به مردم سود مى رساند، در زمين مى ماند. خداوند اين چنين مثال مى زند.

قـرآن بـا ايـن دو مـثـال زيـبـا، بـه مـا تـوجـه مـى دهـد كـه بـاطـل ، شـرك ، كـفـر و نـفـاق مـانـدنـى نـيـسـتـنـد، تـنها مدت كوتاهى جولان مى دهند و حق را مى پـوشـانـنـد. آنـان هـمـچـون كف روى آب و روى فلزات مذابند كه دوامى ندارد و به زودى سراب وجودشان بر همگان معلوم مى گردد. اما آنچه ماندنى است ، حق و طرفداران آن است كه همچون آب و فلز، هم دوام دارند و هم مايه حيات و منفعتند.

نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه قـرآن بـراى بـيـان حـق و بـاطل ، مثال هاى ديگرى نيز آورده است . براى مـثـال ، اهـل بـاطـل را در نـاكامى از رسيدن به مقصد و بى نتيجه ماندن اعمالشان ، به شخصى تـشـبـيه كرده كه از دور، دست هاى خود را گشوده ، به سوى آب دراز مى كند تا كفى از آب بر دهـان خـود بـرسـاند، اما نمى تواند و فقط صورت آب نوشيدن را به خود مى گيرد و ناكام و تشنه باقى مى ماند.^216 همچنين در جاى ديگر، توحيد و كلمه حق را به درخت پاكيزه اى تـشـبـيـه نموده كه ريشه هاى آن در خاك محكم ثابت گرديده و در فضا، شاخه گسترده و در هر فـصـل بـه اذن پـروردگـارش مـيـوه مـى دهـد، درحـالى كـه كـفـر و كـلمـه باطل همچون درخت ناپاكى است كه از زمين كنده شده و بادها آن را به هر طرف پرتاب مى كنند و ثبات و بقايى از خود ندارد.^217

2 ـ سـبـزه زيـبـا ولى كم دوام و نابودشدنى :

قرآن براى آگاه كردن مؤ منان به ناپايدارى و بـى ثـبـاتـى دنـيـا، در مـوارد فـراوانـى به نصيحت آن ها پرداخته ، حيات دنيوى را لهو و لعب دانسته و انسان ها را از دلبسته شدن به آن نهى كرده است . قرآن براى فهماندن اين حقيقت چنين مثال زده است :

(إِنَّمـَا مـَثـَلُ الْحـَيـَاةِ الدُّنـْيـَا كـَمَاءٍ اءَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَاءْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنـْعـَامُ حـَتَّى إِذَا اءَخـَذَتِ الْأَرْضُ زُخـْرُفـَهـَا وَازَّيَّنـَتْ وَظـَنَّ اءَهْلُهَا اءَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا اءَتـَاهـَا اءَمـْرُنـَا لَيْلاً اءَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِيداً كَأَن لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْأَيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)^218 مـَثـَل زنـدگـانـى دنـيـا هـمـانـنـد آبـى اسـت كـه از آسـمـان نازل كرده ايم كه در پى آن ، گياهان

/ 49