واژه (تـاءويـل ) در اصـل ، از مـاده (اَوْل ) بـه مـعـنـاى بـازگـشـت اسـت كـه بـه بـاب تـفـعـيـل رفـتـه و مـعـنـاى (بـازگـردانـدن ) را مـى دهـد. صـاحب قاموس مى نويسد: (كلام او را تـاءويـل نـمـود) يـعـنـى : آن را بـرگـردانـيـد و ارزيـابـى و تـفـسـيـر كـرد. كـلمـه تـاءويـل بـه مـعـنـاى تـعبير خواب و به معناى رجوع و برگرداندن به يك مرجع و ماءخذ است . بـنـابـرايـن ، تـاءويـل قـرآن يـعـنـى :مـرجع و ماءخذى كه معارف قرآن از آن جا گرفته شده و مآل و مرجَع قرآن به آن است .^75 كلمه تاءويل در آيات قرآن واژه تـاءويـل در شـانـزده آيـه قـرآن كـريـم آمـده اسـت . مـوارد استعمال تاءويل را در اين آيات مى توان چنين برشمرد:1 ـ تاءويل قرآن : البته آياتى كه در آن تاءويل به قرآن نسبت داده شده ، به دو صورت است : در آيه 7 سوره آل عمران ، تاءويل به آيات متشابه نسبت داده شده و در آيه 53 سوره اعراف و آيه 39 سوره يونس تاءويل به كل قرآن نسبت داده شده است .2 ـ تـعـبـيـر خـواب : در سـوره يـوسـف ، چـنـد مـرتـبـه ايـن كـلمـه بـه معناى رؤ يا و خواب آمده و تاءويل رؤ يا به معناى تعبير خواب استعمال شده است .3 ـ حـقـيـقـت و واقـعـيت اعمال : در آياتى ، كلمه تاءويل به حوادث و اتفاقات نسبت داده شده و به مـعـنـاى حـقـيـقـت و واقعيت آن قضايا آمده است ؛ مانند داستان موسى و خضر(ع )كه حضرت خضر از واقعيت اعمالى كه انجام داده به (تاءويل ) تعبير مى كند.4 ـ عـاقـبـت و سـرانـجـام : در بـعـضـى آيـات نـيـز كـلمـه (تـاءويـل ) در معناى لغوى خود استعمال شده است ؛ مانند آيه 35 سوره اسراء كه مى فرمايد: پيمانه را تمام دهيد و با ترازوى درست وزن كنيد كه اين بهتر و عاقبتش نيكوتر است .
معناى تاءويل
بـا دقـت و تـوجـه در آيـاتـى كـه لفـظ (تـاءويـل ) در آن هـا آمـده ، مـعـلوم مـى شـود كـه (تـاءويـل ) از قـبـيـل مـعـنـا و مـدلول لفـظ نـيـسـت . بـه عـنـوان مثال ، حضرت يوسف (ع )در خواب ديد كه خورشيد، ماه و يازده ستاره بر او سجده كردند. بعدها كـه پـدر، مـادر و بـرادرانـش در پيشگاه او سجده شكر براى خدا به جا آوردند، اين كار آنان را تـاءويـل خـواب خـود دانـست و حال آن كه ماجراى خواب او هيچ گونه دلالت ظاهرى بر اين واقعه نـدارد. يـا مثلاً، پادشاه مصر در خواب ، هفت سال قحطى را به اين صورت ديد كه هفت گاو چاق به وسيله هفت گاو لاغر خورده مى شوند.بـنـابراين ، معلوم مى شود كه تاءويل حقيقتى است خارجى كه به صورت خاصى براى بيننده جـلوه مـى كـنـد.در قـصـه حـضرت موسى و خضر(ع )، تاءويلى كه حضرت خضر اظهار مى كند، حـقـيـقـتـى اسـت كـه كـارهايى را كه او انجام داده از آن سرچشمه مى گيرد. همچنين آيه اى كه به درسـتـى و راسـتـى در كـيـل و وزن دسـتـور مى دهد، تاءويلش حقيقت و مصلحتى است عمومى كه اين فـرمـان بـر آن تـكـيـه دارد و تـحـقـق دهـنـده آن اسـت و از آن نـشـاءت مـى گـيـرد و مآل و مرجعش بدان است .بـنـابـرايـن ، تـاءويـل هـر چيزى ، حقيقتى است كه آن چيز از آن سرچشمه مى گيرد و آن چيز به نحوى تحقق دهنده و حامل و نشانه آن است .ايـن معنا درباره قرآن مجيد نيز جارى است ؛ زيرا اين كتاب مقدس از حقيقت و معنويتى سرچشمه مى گيرد كه از قيد ماده و جسمانيت و لفظ و عبارت ، آزاد و از مرحله حس بالاتر است .^76