نويسد:
اعتقاد ما اين است كه قرآنى كه بر پيامبر(ص )نازل شده همان قرآنى است كه بين دو جلد است و نـه بـيـش تـر و هـر كـس كـه بـه مـا نسبت دهد كه ما مى گوييم قرآن اصلى بيش از اين بوده او دروغگو است .^114 ديـگـر بـزرگـان شـيـعـه از جـمله كاشف الغطا، فيض كاشانى ، شيخ مفيد، شيخ بهايى ، شيخ طبرسى ، علاّمه طباطبايى و امام خمينى (ره )نيز بر همين مطلب تاءكيد كرده اند.^115
فصل سوم
نزول قرآن
قـرآن مـجـيـد بـرخـلاف بـرخـى از كـتـب آسـمـانـى پـيـشـين نظير تورات ، كه در الواحى مكتوب نـازل شـده ،^116 بـه صـورت وحـىِ الفـاظ و مـعـانى بر قلب مبارك پيامبر اكرم (ص )فرود آمده است :
(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَْمينَُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينََ بِلِسانٍ عَرَبِي مُبينٍ)^117 روح الامـيـن آن را بـر قـلب (پـاك ) تو نازل كرده است تا از انذار كنندگان باشى ؛ به زبان عربى آشكار (نازل كرده ).
نـزول قـرآن هـمـچـون نـزول اشـيـاى مـادى ، كـه بـا جـسـمـيـت و اشـغـال مـكـان و فرود آمدن مادى همراه است ، نبوده ، بلكه به معناى القاى معانى و حقايق قدسى به همراه الفاظ آن ها از جانب خداى متعال بر قلب بنده بر گزيده اش ، پيامبر اكرم (ص )بوده و اگـر از لفـظ (نـزول ) اسـتـفـاده شـده ، از بـاب تـشـبـيـه معقول به محسوس است تا همگان به علوّ مرتبه قرآن پى ببرند.
كيفيت وحى
بـه عـنـوان مـقـدمـه ، يـادآور مـى شـويـم كـه قـرآن مـجـيـد نزول وحى بر پيامبران (ع )را سه گونه دانسته است :
(وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ اءَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْياً اءَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ اءَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيُّ حَكِيمٌ)^118 و شـايـسـتـه هـيـچ انـسـانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب يا رسولى مى فرستد و به فرمان او، آنچه را بخواهد وحى مى كند. او بلندمرتبه و حكيم است .
بـراسـاس ايـن آيـه شـريـفـه ، وحـيـى را كـه خـداونـد بـر پـيـامـبـران نازل مى كند، مى توان اين گونه دسته بندى كرد:
1 ـ وحيى كه در آن هيچ واسطه اى ميان خدا و بشر نباشد؛ 2 ـ وحـيـى كـه از پـشت حجاب شنيده شود؛ مانند سخن گفتن خداوند با حضرت موسى (ع )در كوه طور از وراى درخت ؛ 3 ـ وحيى كه در آن فرشته اى واسطه نزول وحى از طرف خداوند بر پيامبرش باشد.
اكـنـون ايـن پـرسـش مـطـرح مـى شـود كـه وحـى قـرآنـى ، كـه بـر پـيـامـبـر اكـرم (ص )نازل مى شد، از كدام نوع بوده است ؟ عـلاّمـه طباطبائى (ره )در پاسخ به اين سؤ ال ، معتقد است با توجه به آيه پس از اين آيه كه پـيـامـبر(ص )را به صورت (وَ كَذلِكَ اَوْحَيْنا اِلَيْكَ...) مخاطب ساخته ، وحى خداوند بر پيامبر اكرم (ص )به هر سه نوع مزبور بوده است .^119 هـنـگام دريافت وحى مستقيم و بدون واسطه حالتى بسيار سخت بر پيامبر(ص )عارض مى شد، آن حـضـرت غـرق در عـرق مى گشت و حالتى شبيه غشوه پيدامى كرد. امام صادق (ع ) در تفسير آيه (اِنّا سَنُلْقى عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً)^120 مى فرمايد:
اين حالت هنگامى بود كه وحى بر پيامبر(ص )نازل مى شد و ميان او و خدا ملكى واسطه نبود و در اين هنگام ، حالتى شبيه غشوه بر او عارض مى گرديد.^121 آسـان ترين و راحت ترين نوع وحى براى رسول خدا(ص )وقتى بود كه وحى توسط فرشته امـيـن بـر آن حـضـرت نـازل مـى شـد. در روايـتـى ، خـود آن رسول گرامى (ص )به اين مساءله اشاره كرده ، مى فرمايد: