قـرآن ، علاوه بر بيان اسوه هاى نيكو، نمونه هايى از انسان هاى منحرف و گمراه را نيز مطرح كـرده و بـا محكوم كردن عقايد، اعمال و رفتار آن ها، مؤ منان را از همسانى با آنان برحذر داشته اسـت . قـارون نـمـونـه ايـن گـروه اسـت كـه در سـوره قـصـص شـرح حال و پندارهاى جاهلانه و مستكبرانه وى مطرح شده است .
موعظه و نصيحت
از ديگر روش هاى مؤ ثر در تربيت انسان هاى مستعد و آماده ، موعظه و نصيحت كردن است . انسان گـاهـى مـيـل و رغـبت فراوان به شنيدن نصايح و مواعظ ديگران را در خود احساس مى كند. درچنين مـواقـعـى ، انـگـيزه پذيرش نصايح در انسان به صورتى قوى وجود دارد و اين حالت هنگامى تـقويت مى گردد كه با وجدان خويش بيابد كه نصيحتگر مقصدى جز هدايت و راهنمايى او ندارد و از هرگونه منفعت طلبى و تمايلات شخصى به دور است .
قـرآن ايـن روش را از روش هـاى اصـلى بـرنـامـه تـربـيـتـى خـويـش قرار داده و در هر موقعيت و مـنـاسبتى ، به موعظه مؤ منان و حق طلبان پرداخته ، تا جايى كه بخش مهمى از آيات اين كتاب الهى را موعظه و اندرز تشكيل داده و حتى يكى از اوصاف قرآن ، (موعظه ) است :
(يـا اَيُّهـَا النـّاسُ قـَدْ جـائَتـْكـُمْ مـَوْعـِظـَةٌ مـِنْ رَبِّكـُمْ وَ شـِفـاءٌ لِمـا فـِى الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ)^237 اى مـردم ، انـدرزى از سـوى پـروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سينه هاست و هدايت و رحمتى براى مؤ منان .
خداوند در بسيارى از آيات كتاب آسمانى ، به طور مستقيم ، به موعظه مردم مى پردازد:
(يَعِظُكُمُ اللّهُ اَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ اَبَداً اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ)^238 خداوند شما را اندرز مى دهد كه بار ديگر گرد چنان كارى نگرديد، اگر ايمان داريد.
و گاهى نيز به طور غيرمستقيم و از زبان پيامبران (ع )و صالحان به موعظه مى پردازد.
طرح سؤ ال
يـكـى از روش هـايـى كـه امـروزه بـراى تـعـليـم و تـربـيـت وجـود دارد روش طـرح سـؤ ال بـراى مـتـربـّيـان و مـتـعـلّمـان اسـت . در ايـن روش ، اسـتـاد بـه طـرح سـؤ ال مـى پـردازد تـا دانش آموز را به تفكر و يافتن پاسخ از درون خويش وادارد. علمى كه از اين طـريق نصيب دانش آموز مى گردد، براى او بسيار لذتبخش و ماندنى است ؛ زيرا انسان به طور مـعـمـول ، بـه بـرداشـت هـاى خود از مسائل گوناگون بيش از هر چيز اهميت مى دهد و آن را همانند نظريات ديگران نمى بيند كه در برابر آن ها مقاومت به خرج دهد. اين طرز تعليم و تربيت در برابر افراد لجوج و عصيانگر اثر بيش ترى دارد.
قرآن مجيد در عصرى كه از علم و مسائل تربيتى در آن خبرى نبود، از اين روش نيز استفاده نموده و براى وادار كردن مشركان و كافران به تفكّر و تدبّر و بازگشت دادن آنان به فطرتشان ، آن را به كار برده است .
بـسـيـارى از مـواردِ بـه كـارگيرى اين روش در قرآن براى بيدار كردن فطرت خفته منكران در دعوت به توحيد است ؛ زيرا خداشناسى فطرى است و اگر بشر پس از مطالعه آيات آفاقى و انفسى ، در درون خود به تفكر بپردازد، خدا را خواهد ديد و به يگانگى خدا اقرار خواهد كرد.
آيات ذيل نمونه هايى از اين گونه سؤ الهاى قرآن است :
(اَفَرَاءَيْتُمْ ما تُمْنُونََ اءَ اَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ اَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ)^239 آيـا از نطفه اى كه در رحم مى ريزيد آگاهيد؟ آيا شما آن را (در دوران جنينى ) آفرينش (پى در پى ) مى دهيد يا ما آفريدگاريم ؟ (اَفَرَاءَيْتُمْ ما تَحْرُثُونََ اءَ اَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ)^240 آياهيچ درباره آنچه كشت مى كنيد انديشيده ايد؟ آيا شما آن را مى رويانيد يا ما مى رويانيم ؟ (قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ اِذْ تَدْعُونََ اَوْ يَنْفَعُونَكُمْ اَوْ يَضُرُّونَ)^241 گفت : آيا هنگامى كه آن ها را مى خوانيد صداى شما را مى شنوند؟ يا سود و زيانى به شما مى رسانند؟ (قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ اءَفِى اللّهِ شَكُّ فاطِرِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ)^242