معنى كه در ضمن عقد و نكاح اگر شرط كنند كه وكيل باشند در طلاق به صورت مطلق ؛ يعنى هر موقعى كه دلشان
خواست طلاق بگيرند و يا به صورت مشروط، يعنى اگر مرد بدرفتارى كرد. يا مثلاً زن ديگرى گرفت زنوكيل
باشد كه خود را طلاق بدهد، ديگر هيچ اشكالى براى خانم ها پيش نمى آيد و مى توانند خود را طلاق
دهند... .(208)چنان كه ملاحظه مى شود اين بيانات به قدرى صريح است كه جاى هيچ گونه شبهه و توضيحى را در زمينه حق
ازدواج و طلاق باقى نمى گذارد.
انديشه وحدت جهان اسلام
امام خمينى (قدس ره ) به عنوان بزرگترين فقيه عصر خود و مرجع شيعيان جهان ، تاءكيدات و توجّهات خاصىپيرامون (وحدت جهان اسلام ) ارائه مى كرد. وى عقيده داشت كه (وحدت همان چيزى است كه در قرآن درباره آن
سفارش شده است و ائمّه (ع )، مسلمين را به اين مساءله دعوت كرده اند و اصلاً دعوت به اسلام ، دعوت
بهوحدت است .)(209)
(وحدت ) در نگاه امام راحل (قدس ره ) اين است كه همه مسلمانان بااستناد به وجوه اشتراك ؛ چون دين مشترك
، كتاب آسمانى مشترك ،پيامبر واحد و اعتقاد به خداى يگانه تحت پرچم اسلام و كلمه توحيد، برادر وار به
هم بپيوندند و امّت بزرگ اسلامى راتشكيل دهند.
اهميّت اتحاد جهان اسلام
حضرت امام (قدس ره ) وحدت جهان اسلام را براى دستيابى به مجدو عظمت مسلمانان امرى ضرورى مى دانست واهميّت فوق العاده اىبراى آن قائل بود و عقيده داشت كه (اسلام آمده است تا تمامملل دنيا را، عرب را،
عجم را، ترك را، فارس را، همه را با هم متّحدكند. يك امّت بزرگ به نام امّت اسلام در دنيا
برقراركند.)(210) و (اگر اجتماع بزرگ اسلامى به هم نزديك بشوند و به هم بپيوندند، ديگر هيچ قدرتى نمى
تواندبا اين ها مقابله بكند و نسبت به آن ها سلطه جويى كند.)(211)
امام (قدس ره ) با عقيده به اينكه تمام مسلمانان با هم برادر وبرابرند و هيچ يك از آنها از ديگرى جدا
نيستند و همه آن ها بايدزير پرچم اسلام و توحيد باشند، اهميّت وحدت اسلامى را چنين بيان مى كند:عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براى اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و هم يد
واحده باشند بر غير مسلمين . در هر جا كه مسلمى پيدا بشود، بايد با ساير مسلمين تفاهم كنند و اين
مطلبى است كه خداوند تبارك و تعالى در قرآن كريمسفارش كرده است و پيامبر اكرم (ص ) سفارش فرموده است و
ائمّه مسلمين سفارش فرموده اند و علماى بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و كوشش كرده اند به اينكه
مسلمين را درتحت لواى اسلام به وحدت و يگانگى دعوت كنند.(212)
نفى فرقه گرايى دينى
حضرت امام (قدس ره )، تفرقه افكنى در جهان اسلام ، ايجاد دشمنى ميان مسلمانان و جدا كردن آنها ازهمديگر را، نقشه قدرت هاى بزرگ و وابستگان آنان بر خلاف دستور اسلام و قرآن كريم مى دانست ودر اين
زمينه مى فرمود:نقشه قدرت هاى بزرگ و وابستگان آن ها در كشورهاى اسلامى اين است كه اين قشرهاى مسلم را كه خداى تبارك
و تعالى بين آن ها اخوت ايجاد كرده است و مؤ منان را به نام اخوت ياد فرموده است ، ازهم جدا كنند و به
اسم ملّت ترك ، ملّت كُرد، ملّت عرب ، ملّت فارس ،از هم جدا كنند، بلكه با هم دشمن كنند و اين درست
برخلاف مسيراسلام و مسير قرآن كريم است .(213)ايشان با استناد به وجوه اشتراك ميان مسلمانان ، اختلاف موجود فرقه هاى اسلامى را به عنوان تفاوت
آرا و فتاواى مراجع وپيشوايان يك دين واحد تلقّى كرده ، هيچ يك از وجوه افتراق ميان شيعه و سنّى را به
عنوان (دليل اختلاف و جدايى مذاهب ) براى يكمرجع و فقيه قابل قبول نمى دانست و مى فرمود:يك دسته از مسلمانان ، شيعه هستند و يك دسته اى از مسلمانان ، سنّى، يك دسته حنفى و دسته اى حنبلى و
دسته اى اخبارى هستند. اصلاًطرح اين معنا از اوّل درست نبود. در يك جامعه اى كه همه مى خواهند به