نـيـازهـاى جـامـعـه ، جـلوه گـر مـى سـاخـتـنـد و آن را جـوابـگـوى مسائل علمى انسان در تمامى
ابعاد زندگى مى دانستند. به همين جهت ، در روند فقاهت آنان ، ركـود يـا عـقـبـگـرد بـه وجـود نمى آمد.ثمره تلاش بى وقفه آنان در اين جهت ، خلق آثار فراوان فقهى است كه هركدام همچون گوهرى فروزان بر تارك
تاريخ فقه و فقاهت مى درخشد.امـام خـمـيـنـى (ره) نـيـز يكى از آن فقيهان راستين اسلام است كه در روش فقهى خود از اين امتياز
برخوردار است . او به بحث هاى تجريدى و انتزاعى كه تنها ساخته و پرداخته ذهن و بـه دور از واقـعـيت
هاى عينى است ، اعتنا نمى كرد و در بيشتر بحث هاى خود به واقعيات خـارجـى ، قـابـليت اجرا و عملى بودن
آن ها توجه داشت . امام (ره) با ديد واقع بين و شمّ فقاهتى قوى ، مسائل و معضلات فقهى را بررسى مى كرد و
با اين ديد، به سوى منابع و مـلاك اوّليـه فـقـه مـى رفـت و در مـقـام اسـتـنباط حكم شرعى ، تسليم
واقعيت ها بود و از هـرگـونـه خـيـال پـردازى ، تـعـصّب ، تقليد كوركورانه ، جمودورزى روى ظواهر
ادلّه و جـانـبـدارى هـاى بـه دور از واقـعـيـت پـرهـيـز مـى كـرد. آيـة اللّه مـعـرفـت كـه سال هاى
متمادى از محضر حضرت امام (ره) استفاده كرده ، در اين باره مى گويد:امـام (ره) مـجـمـوعـه ويـژگـى هـايـى بـودنـدكـه ابـعـاد مـخـتـلف حـيـات جـاويـدشـان را
تـشـكـيـل داده و از آن يـك فـرد نـمـونـه تاريخ و مجدِّد قرنِ حاضر ساخته است . از جمله آن ويـژگـى
هـا كه در بعد فقاهت معظّم له مورد توجه همگان قرار داشت ، (واقع نگرى) يا (واقـع گـرايـى) اسـت كـه
هـمـواره مـدّ نـظـر امـام بـود و در تـمـامـى مسائل شرعى ، مخصوصاً مسائلى كه با جامعه مرتبط مى
گرديد، مورد توجه شان قرار داشت و در مقام استنباط و تدريس عالى نيز كاملاً مورد تاءكيد ايشان
بود.(129)
امـام (ره) بـا عـقـيـده بـه قـدرت پـاسـخـگـويـى فـقه در حلّ معضلات اجتماعى ، سياسى ، اقـتـصـادى
، و... عـلاوه بـر مقام استنباط به شاگردان خود نيز سفارش مى كرد كه فقاهت خـود را بـر واقـعيت هاى
عينى عرضه كنند، تا فقه و استنباط آنها ارزش عملى و كاربردى داشته باشد. ايشان در يكى از جلسات درس ،
خطاب به شاگردانش فرمود:مـسـائلى كـه در اتـاق هـاى مـدرسـه ارزيـابـى مـى شـود، فـرضـيـات خـودتـان اسـت ، حـال آنـكـه
فقه ، يك علم عملى است و به واقعيات جامعه مربوط است و شما بايد واقعيات جامعه را لمس كنيد و سپس فقه
را و قواعد فقهى را براساس آن واقعيات تطبيق نماييد، نه اينكه در اتاق مدرسه بنشينيد و يك كتاب قديمى
را برداشته و مساءله اى را پيش خودتان فـرض كـنيد و سپس قواعد فقهى را بر آن مساءله ذهنى و فرضى تطبيق
دهيد؛ زيرا اگر چـنـين روشى در فقه باشد، فقه و استنباط شما ارزش عملى و مصرف خارجى و كاربردى
نـدارد... شـمـا بايد واقعيات را از جامعه و بازار بگيريد و سپس فقاهت خودتان را بر آن واقعيات عرضه
كنيد، تا اينكه زحمات شما مصرف داشته باشد.(130)
جامع نگرى
از آنـجا كه حضرت امام (ره) از شخصيت علمى و فقهى جامعى برخوردار بود و درك عميقى از روح بـلند ومتعالى اسلام داشت ، در مقام تطبيق احكام كلى شريعت بر فروع ، از وسعت نـظـر و جامع نگرى ويژه اى
برخوردار بود. جامع نگرى امام (ره) و بينش قوى اجتماعى ، سـيـاسـى و بـهره مندى از ديد جامعه شناسانه
نسبت به زمان ، در آثار علمى و بويژه در نـظـريـات فـقـهـى ايـشـان در عرصه هاى مختلف اجتماعى ،