نـمـى تـوانـسـت از خانه بيرون بيايد.(72) حتى آن ها را سوار اتومبيل نمى كردند. امام (ره) مى فرمايد:تـبـليـغـات ، جـورى كـرده بـود كـه مـردم ، آخـونـد را سـوار اتـومـبيل نمى كردند، خدا مى داند
مرحوم آشيخ عباس تهرانى (ره) گفت كه مى خواستم از عـراق [اراك ] سـوار اتـومـبـيـل بـشوم ، شوفر
گفت : ما دوطايفه را سوار نمى كنيم ، يكى آخوند را و يكى فاحشه ها را! وضع آخوند اين جور شده بود.(73)
حـضـرت امـام (ره) بـا گـفتار و عمل ، روحانيت را احيا كرد و عزّت و شوكت از دست رفته را به آنان
بازگرداند.
ج ـ تبيين نقش درست حوزه ها و روحانيت
حـوزه هـاى عـلمـيـه و روحـانـيـت ، سـال هـاى مـتمادى در انزوا به سر مى بردند و از قدرت مـديـريـتـى و اجرايى بهره اى نداشتند. اين تفكر در ميان مردم و حتى روحانيت و حوزه ها جا افتاده بود
كه روحانيت فقط بايد به بيان احكام و اقامه نماز جماعت بسنده كند، كارى با سـيـاسـت نـداشـتـه
بـاشـد و در قانونگذارى و مديريت اجرايى كشور دخالتى نكند و به تـعـبـيـر حـضـرت امـام (ره) : (در
طـول تـاريـخ تـقـريـبـاً حـدود سـيـصـد سـال آنـقـدر بـر ايـن مـلّت و بـر خـود روحانيون تزريق
كردند، كه شما نبايد در سياست دخالت بكنيد، كه خود آقايان هم باورشان آمده بود!)(74) بدين ترتيب به
مرور (شـعـار جـدايـى ديـن از سـيـاسـت جـا افـتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان ، غرق شدن در احكام
فـردى و عـبـادى شـد، قـهـراً فـقـيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و
حكومت دخالت كند.)(75)
امـام راحل (ره) مردم و روحانيت را از اين دسيسه استكبارى آگاه كرد و خطرات جدايى دين از سـيـاسـت را
گوشزد فرمود و نقش صحيح روحانيت و حوزه ها را در صحنه اجتماع و سياست تبيين كرد. برخى از اقدامات
ايشان در اين زمينه به قرار زير است :بيرون آوردن فقاهت از حصار احكام فردى و عبادى و دخالت دادن آن در سياست و حكومت .تـبـيـيـن نـقـش روحـانـيـت در تـاريـخ اسـلام ؛ بـه ايـن معنا كه (اسلام را به تمام ابعادش
روحانيون حفظ كرده اند، يعنى معارفش را... فلسفه اش را... اخلاقش را... فقهش را... احكام سـيـاسى اش را
روحانيون حفظ كرده اند. تمام اين ها با زحمت هاى طاقت فرساى روحانيون مـحـفـوظ شـده .)(76) و
(روحـانـيـون هـمـيـشـه استقلال مملكت و تماميت ارضى آن را طالب و از تجاوز هر كس به حدود كشور
متنفرند و در موقع خود جلوگيرى مى كنند.)(77)
آگاه كردن توده مردم و ايجاد وحدت ميان آنان و روحانيت .رشـد آگـاهـى هـاى سـيـاسـى اجـتـمـاعـى حـوزه هـا و روحـانـيـت ، از ايـن طـريـق كـه مـسـائل
اسـلام ، مسائل سياسى است و سياستش بر چيزهاى ديگر غلبه دارد و تثبيت دخالت در امور سياسى در باور
آنان .فـراهـم آوردن زمـينه مناسب براى روى كار آمدن روحانيت و حضور در صحنه هاى اجرايى و مديريتى كشور
همچون قضاوت ، اجراى حدود و... .د ـ شكستن جوّ جمود و تحجّرگرايى
جوّ مقدّس مآبى و تحجّرگرايانه در ساليان متمادى بر حوزه ها و روحانيت حكومت مى كرد؛ درس خـوانـدن و
تـنها به امور معنوى پرداختن فكر حاكم در حوزه ها بود و دخالت در امور اجـتـماعى ، سياسى ، از امور
دنيايى شمرده شده ، دون شاءن علما بود! هر كس مى خواست در ايـن امور دخالت كند، مورد طعن و طرد قرار
مى گرفت . در چنين دورانى كه نفوذ مقدّسين نافهم و ساده لوحان بى سواد در حد اعلاى خود بود، حضرت امام
(ره) براى نجات اسلام و حـوزه هـا و روحـانـيـت ، از جـان و آبـرو مـايـه گـذاشـت و مبارزه بى امان
خود را بر ضد بـيـدادگـرى رژيـم سـتـم شـاهـى شـروع كـرد و بـا اعـتـقـاد كـامـل بـه ايـن مـبـارزه
، فـشـارهـا و تـهـديـدهـاى مـقـدّس نـمـاهـا را تحمل نمود و ميدان را خالى نكرد.پـس از انـقـلاب نـيـز پرونده اين قشر همچنان باز بود و در مقاطع مختلف و در برابر هر نـوع بـرداشـت
نو و نگرش جديد موضع گيرى مى كردند و امام (ره) نيز با چنين بينشى بـه مـقابله برمى خاست ، به طورى كه