شخصیت و دیدگاه های فقهی امام خمینی (ره) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آن حوزه و جامعه روحانيت شيعه را بـه حـمله گرفت ، با نگهبانان شب و سياهى به مبارزه برخاست و بر شب
زدگان ، نور پاشيد.(33)
گـفـتـنـى اسـت كـه اشـتـغـال امـام خـمـيـنـى (ره) بـه تـدريـس ، در طـول مـدت اقـامـت (در حـدود
چـهـارده سـال) ايـشـان در نـجـف اشـرف ادامـه داشت ، تا پس از انـتقال ايشان به پاريس (در 14 مهرماه
1357) متوقف گرديد و به لطف الهى زمينه ورود ايشان به ايران و پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى فراهم آمد
و حوزه درسى امام (ره) در صحنه عمل ثمر داد.ويژگى هاى تدريس
سيماى امام خمينى (ره) ، طرز سخن گفتن ، روش و منش او نمايانگر اهليت ايشان براى احراز كـرسـى تـدريـس
بـود. شـيـوه تـدريـس ابـتـكـارى ايـشـان در مـبـاحـث گـونـاگـون فقه ، اصـول ، فلسفه ، عرفان و...از جذّابيت ويژه اى برخوردار بود و بزرگ ترين كرسى تدريس را از آنِ ايشان ساخت .ويژگى هاى بسيارى در تدريس حضرت امام (ره) وجود داشت كه حوزه درسى ايشان را از ديگر بزرگان ممتاز مى
ساخت . در اين جا به برخى از مهم ترين آن ها اشاره مى كنيم .1 ـ روانى و سادگى بيان
بـيـان اسـتـاد [حـضـرت امـام (ره) ] در تـدريس ، بقدرى شيرين و گويا بود كه هيچ كسى خودش را نيازمند
به اينكه از كس ديگرى بپرسد و نظر امام را استفسار كند، نبود. خود امام مـسـتـقـيـمـاً با بيان بسيار
روشن و شيرين خودشان تمام مطالب را در اختيار مى گذاشتند. طـلبـه كـه از درس اسـتاد بيرون مى رفت ،
مطلب استاد به نظر او كاملاً روشن بود. ممكن بـود كـه در اصـل مـطـلب اشكالى داشته باشد؛ اما از نظر
اينكه امام چه فرموده اند و چه نـظرى داشته اند، هيچ نقطه ابهام براى كسى باقى نمى ماند. اين يك
مساءله اى است كه در تدريس ، بسيار اهميّت دارد كه استاد بتواند نظر خودش را در اختيار شاگردان بطور
وضوح بگذارد.(34)
2 ـ نظم
مـوضـوع نـظـم در تـمـام كارهاى امام خمينى (ره) منعكس بود و درس وى از پرمحتواترين ، پـرجـمـعـيـت
تـرين ، منظم ترين و مرتّب ترين درس هاى حوزه علميه قم محسوب مى شد و اغـلب طـلبه هاى جدّى و فاضل پيش
ايشان درس مى خواندند. جهت روشن تر شدن نظم امام (ره) ، ابعاد گوناگونى كه در لا به لاى سخنان ياران و
شاگردان ايشان به آن اشاره شده ، در زير مى آوريم :الف ـ حضور در مجلس درس : درمدّت شاگردى ايشان و استفاده از محضرشان ، جز انضباط و جـدّى بـودن و به
وقت و درس اهميت زياد دادن ، از ايشان چيزى نديديم . براى وقت خيلى قـيـمـت قـائل مـى شـدنـد، بـه
طورى كه به ذهنم نمى آيد كه ايشان حتى يك بار سر وقت نيامده باشد.(35)
حـضـرت امـام ، افـزون بـر ايـنـكـه خـود منظّم بود، از اينكه شاگردى بى نظم به درس حاضر مى شد،
بشدّت ناراحت مى گرديد و مى فرمود:من نمى گويم به درس من بياييد، ولى اگر مى خواهيد بياييد، منظّم بياييد.(36)
ب ـ تـدريـس : در تـدريس ، مطالب را خيلى عالى و مرتّب تنظيم مى كردند و همين تنظيم مطالب ، كمك بسيار
مؤ ثرى در بهتر و زودتر فهميدن مطالب درسى بود.(37)
ج ـ فضاى مجلس درس : در عرصه درس و تدريس هم همان نظم حاكم بر زندگى امام (ره) وجـود داشـت .(38) مـرحـوم
امـام مـعـتـقـد بـودنـد كـه شـاگـرد بـايـد سـر درس اشكال كند و اگر سر درس اشكال نمى شد، مى
فرمود:مگر مجلس ختم است كه همه ساكت هستيد؟!
در عين حال ، اگر اشكال و جوابى ، بيش از دو يا سه بار تكرار مى شد، جلوگيرى كرده و مى فرمود:مگر تعزيه خوانى است كه تو بگويى ، من جواب بدهم ؟!
در اين باره مى فرمود:درس مـرحـوم حـاج شـيخ ، اين اشكال را داشت كه حاج شيخ ، گاه مطلبى را عنوان مى كرد، شـاگـردان
اشـكـال مـى كـردنـد و ايـن اشـكـال و جـواب ، آن قـدر طـول مـى كـشـيـد كـه گـاه تـمـام وقـت درس را