(مسئله 630) اگر زنى بچه اى را با شرايطى كه در (مسئله 638) گفته خواهد شد، شير دهد، آن بچه به اين عده، مَحرم مى شود:
1. خود زن كه او را «مادر رضاعى» مى گويند:2. شوهر زن كه شير، مال اوست و او را «پدر رضاعى» مى گويند:3. پدر و مادر آن زن، هرچه بالا روند، اگرچه پدر و مادر رضاعى او باشند:4. بچه هايى كه از آن زن به دنيا آمده اند يا به دنيا مى آيند:5. بچه هاى اولاد آن زن، هرچه پايين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده باشند يا اولاد او آن بچه ها را شير داده باشند:6. خواهر و برادر آن زن، اگرچه رضاعى باشند: يعنى به واسطه شير خوردن، با آن زن، خواهر و برادر شده باشند:7. عمو و عمه آن زن، اگرچه رضاعى باشند:8. دايى و خاله آن زن، اگرچه رضاعى باشند:9. اولاد شوهر آن زن كه شير، مال آن شوهر است، هر چه پايين روند، اگرچه اولاد رضاعى او باشند:10. پدر و مادر شوهر آن زن كه شير، مال آن شوهر است، هرچه بالا روند:11. خواهر و برادر شوهرى كه شير، مال اوست، اگرچه خواهر و برادر رضاعى او باشند:12. عمو و عمه و دايى و خاله شوهرى كه شير، مال اوست، هرچه بالا روند، اگرچه رضاعى باشند.همچنين عده ديگرى هم كه در مسائل بعد گفته مى شود، به واسطه شيردادن مَحرم مى شوند.(مسئله 631) اگر زنى بچه اى را شير دهد، به برادرهاى آن بچه مَحرم نمى شود: همچنين خويشان آن زن به برادر و خواهر بچه اى كه شير خورده، مَحرم نمى شوند.(مسئله 632) اگر زنى بچه مردى را شير دهد، آن مرد نمى تواند با دختران ديگر آن زن يا دختران شوهر آن زن كه صاحب شير است، ازدواج كند و اين حرمت، از باب قاعده «الرضاع لحمة كلحمة النّسب» نيست، چون خواهر بچه انسان، عنوان خاصّى از محارم را ندارد تا به سبب آن عنوان خاص، حرام باشد، بلكه حرمت ازدواج با او يا از آن جهت است كه دختر خود انسان است و يا ربيبه است: و تنزيل در ادلّه رضاع، مخصوص عناوين خاصّ است، مگر بر قول كسانى كه قائل به عموم تنزيل شده اند: ليكن معروف نزد محقّقان از فقها، عدم عموم است: بلكه حرمت از باب دليل خاصّ است كه قائم شده «لا ينكح أبوالمرتضع فى أولاد المرضعة و لا فى أولاد صاحب اللّبن». ليكن اگر مادرى، بچه داماد خود را شير دهد، نكاح دخترش با دامادش باطل نمى گردد و ازدواج آنها به نظر اين جانب به هم نمى خورد: چه بچه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد: چون آنان كه قائل به بطلان ازدواج و حرمت دختر بر داماد شده اند، با اعتماد به اجماع و رواياتى است كه مى گويد: رضاع، كما اينكه مؤثّر در عدم صحّت نكاح قبل از تحقّق است، در بطلان آن هم مؤثّر است: يعنى رضاع قبل از ازدواج، مانع از صحّت آن است و بعد از ازدواج، موجب بطلان آن است. ليكن اجماع و روايات، همه و همه، مربوط به قاعده «الرضاع لحمة كلحمة النّسب» است كه گذشت و شامل امثال مورد، يعنى نكاح «أبوالمرتضع فى أولاد المرضعة» نمى شود: بلكه آن دليل خاصّى دارد: يعنى روايتى كه براين معنى بخصوص دلالت دارد و آن دليل و روايت كه با مراجعه معلوم است، مخصوص قبل از ازدواج است و شامل بعد از ازدواج نمى شود. پس داماد، گرچه «ابو المرتضع» است و نكاحش در اولاد مرضعه است: امّا چون نكاح قبل از آن بوده، به صحّت خود باقى است و به نظر اين جانب، مسئله، خالى از اشكال است، همچنين اگر زنى بچه پسر خود را شير دهد، زن پسرش (كه مادر آن طفل شيرخوار است)، بر شوهر خود حرام نمى شود.(مسئله 633) اگر زنْ پدرِ دخترى، بچه شوهر آن دختر را از شير آن پدر شير دهد، عدم بطلان نكاح آن دختر با شوهر خود، خالى از قوّت نيست، چه بچه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد.(س 634) خانمى ضمن اينكه بچه خود را شير مى داده، برادر شوهر خود را به مدت چهار ماه شير داده است و برادر شوهر او فرزند رضاعى اش محسوب مى گردد. حكم رابطه زن و شوهر چيست؟ ج ـ زن به جهت شيردادن به برادر شوهر خود، ازدواجش به هم نمى خورد و سبب حرمت زن به شوهر نمى گردد. ناگفته نماند كه شير دادن زن از پستان، به طور كلّى (در مفروض سؤال و غير آن) مكروه است و تركش سزاوار است. 4/7/75 (س 635) پسر جوانى از يك خانواده هستم كه قصد دارم با دخترى از خانواده اى ديگر ازدواج نمايم، در حالى كه دايى دختر، شير مادر مرا خورده است. آيا ازدواج ما دو نفر جايز است؟ با توجه به اينكه مادرم اصرار دارد شيرى كه موجب مَحرم شدن گردد، به او نداده ام.ج ـ با شكّ در رضاع و شرايط آن، كه در مفروض مسئله است، رضاع، شرعاً محقّق نشده است و ازدواج بين آن پسر و دختر، بلامانع است: به علاوه كه اگر رضاع و شرايط آن هم در مفروض سؤال محقّق شده باشد: چون ازدواج، ازدواج با دختر خواهر برادر رضاعى است، حتّى بنا بر عموم منزلت هم محرميّت حاصل نمى شود، چه رسد كه خود عموم منزلت هم ناتمام است. 27/6/75 (س 636) زنى هستم كه از داشتن اولاد محروم هستم و بچه دار نمى شوم. مى خواهم كودكى را بزرگ كنم و مشكل محرميّت دارم. اكنون زنان قرصهايى را مى خورند كه مثل زنان زايمان كرده، داراى شير مى شوند. اگر با اين شير، كودكى را بزرگ كنم، آيا آن كودك با من محرم مى شود؟ ضمناً خانمِ برادرم حدود شش ماه است كه فرزند خود را از شير گرفته است. اينك اگر بخواهد از اين قرصها بخورد تا مجدداً شيردار شود و اين بچه از آن شير بنوشد، آيا آن كودك به من كه مادرخوانده او مى شوم، محرم مى گردد؟ ج ـ شير حاصل از غير ولادت و دَرّ لَبَن بدون ولادت، به اجماع شيعه، موجب رضاع و حرمت نمى گردد و مسئله، از متفرّدات اماميه است. 12/4/73 (س 637) در صورتى كه بخواهيم بچه اى را به فرزندْ خواندگى بگيريم، از نظر شرعى مسائل محرميّت و ازدواج چگونه است؟ و در صورتى كه يك پسر و يك دختر به خانه بياوريم، محرم شدن آنها به هم و مسئله ازدواج آن دو درآينده چه مى شود؟ ج ـ اگر به هر دوى آن پسر و دختر، يك زن شير بدهد، با تحقّق شرايط رضاع، به همديگر محرم مى شوند: چون برادر و خواهر رضاعى مى گردند. امّا بچه پسر را بايد خواهر يا زن برادرِ مادرخوانده يا فرزندان آنها شير دهند تا خاله رضاعى و يا عمه رضاعى محسوب شده، محرم شوند و پدرخوانده، دختر بچه را به خواهرش يا زن برادرش يا فرزندان آنها مى دهد تا شير دهند تا عمو يا دايى رضاعى محسوب شده، محرم گردند، و اگر هيچ كدام از راهها ممكن نيست و نداشتن فرزند براى شما حَرَجى باشد حرمت آن به تفضيلى كه در (مسئله 575) گفته شد، مرتفع مى گردد. 16/8/69