احكام وقف - منتخب الأحکام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منتخب الأحکام - نسخه متنی

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احكام وقف

«وقف» آن است كه انسان ملكى را ثابت نگه دارد و منافع آن را براى شخص يا اشخاص يا براى كار و يا مصرفى تعيين نمايد: مانند اينكه زمينى را براى مسجد يا حسينيه يا مدرسه و يا فقرا مخصوص سازد. به اين كار در اصطلاح «وقف» و به مالى كه وقف مى شود «موقوفه» و به وقف كننده «واقف» و به كسى كه براى او يا مصرفى كه براى آن وقف شده «موقوف عليه» گفته مى شود.

وقف بر دو نوع است: «وقف خاص»، مانند آنكه چيزى را براى اولاد خود وقف نمايد: «وقف عام» كه اختصاص به افراد خاصى ندارد، مانند آنكه چيزى را براى مسجد يا حسينيه و يا فقرا وقف كند.

(مسئله 730) اگر كسى چيزى را وقف كند، از مِلك او خارج مى شود و خود او و ديگران نمى توانند آن را ببخشند يا بفروشند و كسى هم از آن ملك ارث نمى برد: ولى در بعضى از موارد كه در «رساله توضيح المسائل»، احكام خريد و فروش گفته شده، فروختن آن اشكال ندارد.

(مسئله 731) لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند: بلكه اگر كسى مثلا بگويد: «خانه خود را وقف كردم» وقف، صحيح است و محتاج به قبول هم نيست، حتّى در وقف خاص.

(مسئله 732) كسى كه مالى را وقف مى كند، بايد براى هميشه وقف كند. پس اگر مثلا بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد»، و يا بگويد: «اين مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد، و بعد دوباره وقف باشد»، باطل ولى وقفْ به حبس تبديل مى شود، به اين معنا كه واقف نمى تواند تصرّفات منافى با استيفاى منافع كسانى كه براى آنها وقف شده، انجام دهد.

(مسئله 733) لازم نيست وقف از موقع خواندن صيغه باشد، بنابراين، اگر كسى بگويد اين مال بعد از مردن من وقف باشد، وقف صحيح است، ليكن چون قبض محقق نشده ورثه مى توانند وقف را به هم بزنند.

(مسئله 734) اگر مسجدى را وقف كنند، بعد از آنكه واقف به قصد واگذار كردن اجازه دهد كه در آن مسجد نماز بخوانند، همين كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند، وقف محقق مى شود.

(مسئله 735) اگر ملك وقف خراب شود، از وقف بودن خارج نمى شود.

(مسئله 736) فرشى را كه براى حسينيه وقف كرده اند، نمى توان براى نماز به مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد، نزديك حسينيه باشد.

(س 737) فرد خيّرى قطعه زمينى را در راوند كاشان، براى حسينيه وقف مى نمايد. اكنون با توجه به اينكه آن منطقه، على رغم جمعيت زياد، فاقد درمانگاه است، هيئت امناى اين حسينيه قصد دارند اين زمين را در سه طبقه بنا كنند و طبقه همكف را حسينيه و طبقه زيرزمين را درمانگاه و طبقه فوقانى را كتابخانه نمايند. حكم شرعى آن چيست؟

ج ـ ساختن طبقات متعدد، براى استفاده هاى گوناگون، در زمينى كه وقف حسينيه شده است، اگر به صورتى ساخته شود كه مزاحم عزادارى و جلسات روضه خوانى و بقيّه امور عزادارى نباشد، جايز است: ليكن بايد در اسناد، مدارك، زبانها، تابلو و... عنوان حسينيه بر همه طبقات اضافه شود: به اين نحو كه مثلاً به طبقه درمانگاه گفته شود: درمانگاهِ حسينيه. 16/3/76

(س 738) اعضاى يك هيئت مذهبى با مشاركت يكديگر خانه اى را به مساحت هشتاد متر خريدارى نمودند تا در مراسم ماه مبارك رمضان و ايّام عاشورا و شبهاى جمعه از آن استفاده كنند. بعد از مدتى به دليل تنگى جا، حسينيه را خراب كرده، چند طبقه بنا كردند. حال با زياد شدن اعضاى هيئت، از نظر جا در مضيقه هستند، با توجه به اينكه 95 درصد اعضا موافق اين كار هستند و چند نفرى هم از اعضاى قبلى كه مشاركت داشته اند، فوت كرده اند، آيا مى توانند اين ساختمان را بفروشند و ساختمان بزرگترى را به عنوان حسينيه خريدارى كنند؟

ج ـ اگر براى حسينيه وقف نموده اند، فروش آن جايز نيست: ليكن اگر وقف ننموده اند و ملك شخصى اعضاى هيئت است، در صورتى كه كلّ اعضايى كه مالك هستند، راضى به فروش باشند، مانعى ندارد.

(س 739) الف) چنانچه بخارى وقف مسجد باشد و پس از گذشت زمان، بنا به عللى با آن نتوان مسجد را گرم كرد، آيا مى توان آن را فروخت و با افزودن مبلغى به آن، بخارى مناسب ديگرى براى مسجد تهيّه كرد؟ و چنانچه مى شود، به چه صورت بايد باشد؟ ب) چنانچه فردى فرشى را وقف مسجد نموده و در حال حاضر، با توجه به موقعيت مسجد، مورد استفاده نباشد، آيا مى توان آن را تبديل به احسن نمود يا بايد به مسجد ديگر واگذار كرد؟

ج ـ در فرض سؤال الف و ب، تبديل نمودن به احسن، با نظر امام جماعت، مانعى ندارد. 17/2/76

(س 740) ملك موقوفه اى با قدمت شصت سال در حال تخريب است و براى اينكه اين ملك از بين نرود، بنا شده كه خود ملك، به صورت سرقفلى فروخته شود و به جاى آن ملك ديگرى خريدارى شود تا باز زير نظر اداره اوقاف، درآمد آن صرف امور خيريّه گردد. با توجه به اينكه طبق وصيّت نامه ميّت مى بايد از درآمد حاصل صرف امور خيريّه كنند و به صورت پشت در پشت بايد آن را اداره نمايند، متمنّى است بفرماييد آيا مى توانيم سرقفلى اين ملك مخروبه را تبديل به مكان ديگرى كنيم تا علاوه بر اينكه باعث جلوگيرى از ضايع شدن موقوفه است، بتوانيم طبق وصيّت نامه ميّت عمل كنيم تا درآمد حاصل صرف امور خيريّه گردد؟

ج ـ مانعى ندارد، چون سبب از بين رفتن عين موقوفه و خروج از وقف بودن آن نيست و با گرفتن سرقفلى، اجاره داده مى شود: امّا مصرف سرقفلى در خريد جاى ديگر، ظاهراً مانعى ندارد، چون ظاهراً سرقفلى از درآمدى كه واقف براى آن نظر داده نيست. ناگفته نماند كه مدارك وقف بايد محكم باشد و اين گونه دخل و تصرّفها بايد زير نظر متولّى باشد و اگر متولّى ندارد، با اجازه از مجتهد عادل انجام گيرد. 18/12/72

(س 741) به استحضار مى رساند كه در برخى از وقف نامه هاى بقاع متبرّكه، اصلاح كلّى مرمّت و يا عمارت بقعه آمده است. در شرايط فعلى با توسعه محدوده اماكن مذهبى، ساختمانها بزرگتر شده است و روشنايى شمع به برق و بوريا به فرش تبديل شده است. با تغييرات انجام شده، آيا لفظ عمارت بقعه، شامل كلّيه مخارج آن آستان مقدس در شرايط فعلى مى شود يا شامل آن ساختمان كوچك هنگام تنظيم وقف نامه مى شود كه در بيشتر جاها از آن ساختمان هم خبرى نيست و تركيب فيزيكى آن عوض شده است؟ خواهشمند است اين اداره را ارشاد فرماييد.

ج ـ اگر نگوييم كه عمارت و تعمير نمودن كه به طور مطلق باشد، اعمّ از تعمير بناى ساختمان است و شامل هر عملى كه سبب كثرت زائران و جلب آنان مى شود (كه آباد كردن معنوى است) و يا آنكه غرض واقف، هر دو را شامل مى شود و اغراض بر ظواهر الفاظ مقدّم است، لااقل از اين جهت كه صرف وقف در مورد وقف، امكان ندارد و يا لزومى ندارد، حسب قاعده، صرف در موارد مذكور به خاطر اقربيّت به غرض واقف، مانعى ندارد و جايز است. 24/4/75

/ 161