سپیده امید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
علم به سطح اين تحوّل، يعنى امكان فعلى برسد، آن حضرت توانسته باشد امكان نظرى را به امكان علمى تغيير دهد؟! اين همانند كسى است كه در كشف داروى بيمارى صرع و سرطان بر علم پيشى گرفته باشد.(1)در تاريخ تنها دو تن مأمور پاكسازى تمدن انسان از تباهى و فساد شدند و هر دو عمرى چند برابر عمر معمولى ما داشتهاند: يكى نوح پيامبر و ديگرى كه نقش خود را در آينده بشر ايفا مىكند، حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است. چرا ما نوح را كه حداقل نزديك به هزار سال زندگى كرد مىپذيريم، ولى مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) را نمىپذيريم؟اگر ما اين نظر علمى را كه ناتوانى و پيرى نتيجه نبرد و كشمكش با عوامل مشخص خارجى است، بپذيريم، معنايش اين است كه از جنبه نظرى امكان آن وجود دارد كه اگر بافتهاى تشكيل دهنده جسم انسان را از عوامل مؤثر دور نگه داريم، حيات او طولانى مىشود و در نهايت، بر پديده پيرى فايق مىآيد و اگر نظريه ديگرى را كه مىگويد پيرى قانونى طبيعى براى سلولها و بافتهاى زنده است بپذيريم، به اين نتيجه مىرسيم كه آنها تخم نيستى را با خود حمل مىكنند و آنگاه كه به مرحله ناتوانى و پيرى رسند، مىميرند. حتى در صورت پذيرش اين نظريه نيز معنايش اين نيست كه اين قانون طبيعى انعطافپذير نيست، بلكه اين قانون بر فرض ثبوت، قانونى انعطاف پذير خواهد بود، زيرا دانشمندان در آزمايشگاههاى علمى خود مشاهده كردهاند و ما نيز در زندگى خود مىبينيم كه پيرى پديدهاى فيزيولوژى است و وابسته به زمان نيست، گاهى زود فرا مىرسد و گاهى نيز با فاصله زمانى بيشترى آشكار مىشود. گاهى فردى بسيار مسن است، ولى نشانهاى از پيرى بر تن ندارد. به اين موضوع پزشكان هم اعتراف دارند. دانشمندان از انعطاف پذيرى اين قانون بهره برده و عمر برخى