اى ساحل آرام بخش نجات!
اى نور يزدان! اى مهر تابان! اى فروغ بىپايان! اى خورشيد هميشه فروزان!اى پرچم نجات در آغوش! اى چشمهسارِ عاطفه را نوش! اى غايب ناگشته فراموش!اى هركجا فساد، تو هادم! اى هركجا نظام، تو ناظم! اى هركجا قيام، تو قائم!اى همه غمها را تو پايان! اى همه دردها را تو درمان! اى همه نابسامانىها را تو سامان!هجر جانكاهت به درازا كشيد، چشمها فرو خفتند، جز چشمان شيداى شيفتگان، كه در شب يلداى غيبت، طلوع خورشيد جهان آراى تو را مىجويند، اى خورشيد فروزان هستى،دريا طوفانى شد، زورقها همه در هم شكستند، جز زورق سرخ چشم به راهان، كه بر فراز امواج فتنهها كرانه رهايىبخش تو را مىطلبند، اى ساحل آرام بخش نجات!(1). عليرضا عسكرى.