صبح‏ترين خواب يوسفان - سپیده امید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سپیده امید - نسخه متنی

سید حسین اسحاقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و... ظهور تو بىترديد بزرگ‏ترين جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خير خواهد كرد.(1)

صبح‏ترين خواب يوسفان

سلام بر تو كه راه خانه دوست را مىدانى. سلام بر سلام‏هاى تو، سلام بر گريه‏هاى تو در دشت‏هاى زرد غيبت، سلام بر تو كه وعده خدايى، موعود زمانى، شكوه زمينى.

ستارگان تمام شده‏اند، ديگر ستاره‏اى براى شمردن نمانده است. شب را سرِ بيدارى نيست و روز بهانه آمدن ندارد. جمعه‏ها، چه دلگير روزهايى است! هفته‏ها چه انباشته ايامِ خالى از لطفى است!

سال شمار عمر ما، به دست باد ورق مىخورد، برگ از گل مىهراسد و باد از ابر، اما من سخن گفتن با تو را از عندليبان باغ آموختم، همان مرغانى كه هميشه گل را ميان جنگل شاخه‏ها گم مىكنند.

اى صبح‏ترين خواب يوسفان! با چشم اين همه يعقوب چه خواهى كرد؟ تبار ابراهيم در گذر از آتش انتظارند! هرلحظه فرجنامه ظهور مىخوانند و دمساز با عاشقانند.(2)

غرق در چشمان هاشمى

گفته‏اند كسى مىآيد كه در نگاه نخست، همه در عمق چشمان هاشمىاش غرق مىشويم و به حبل المتين يك تار موى سياه او دل مىبنديم كه به يك تبسمش همه انتظارمان سر مىرود؛

گفته‏اند كسى مىآيد كه زيباتر از آسمان است و مهربان‏تر از ابر؛

(1). سيد مهدى شجاعى.

(2). رضا بابايى.

/ 180