سپیده امید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گفتند تو كه بيايى خون به پا مىكنى، جوى خون به راه مىاندازى و از كشته پشته مىسازى و ما را از ظهور تو ترساندند. همه، پيش از آن كه نگاه مهرگستر و دستهاى عاطفه پرور تو را وصف كنند، شمشير تو را نشانمان دادند.آرى، براى اين كه گلها و نهالها رشد كنند بايد علفهاى هرز را وجين كرد و اين جز با داسى برنده و سهمگين ممكن نيست. آرى، براى اين كه مظلومان تاريخ، نفسى به راحتى بكشند. بايد پشت و پوزه ظالمان و ستمگران را به خاك ماليد و نسلشان را از روى زمين برچيد.آرى، براى اين كه عدالت بر كرسى نشيند هرچه سرير ستم آلوده سلطنت را بايد واژگون كرد و به دست نابودى سپرد. و اينها همه، همان معجزهاى است كه تنها از دست تو بر مىآيد و تنها با دست تو محقّق مىشود.اما مگر نه اين كه اينها همه مقدّمه است براى رسيدن به بهشتى كه تو بانى آنى. آن بهشت را كسى بر ما ترسيم نكرد. كسى به ما نگفت كه وقتى تو بيايى، پرندگان در آشيانههاى خود جشن مىگيرند و ماهيان درياها شادمان مىشوند و چشمهساران مىجوشند و زمين چندين برابر محصول خويش را عرضه مىكند.به ما نگفتند كه وقتى تو بيايى، دلهاى بندگان را آكنده از عبادت و اطاعت مىكنى و عدالت بر همه جا دامن مىگسترد و خدا به واسطه تو دروغ را ريشهكن مىكند و خوى ستم گرى و درندگى را محو مىسازد و طوق ذلت بردگى را از گردن خلايق بر مىدارد.به ما نگفتند كه وقتى تو بيايى، ساكنان زمين و آسمان به تو عشق مىورزند، آسمان بارانش را فرو مىفرستد، زمين، گياهان خود را مىروياند و زندگان آرزو مىكنند كه كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقيقى را مىديدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمين فرو مىفرستد. هيچ كس فقير نمىماند و مردم براى صدقه دادن به دنبال نيازمند مىگردند و پيدا نمىكنند. مال را به هر كه عرضه مىكنند، مىگويد: بىنيازم.