سپیده امید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
روى هم بگذارند تا بتوانند تمثال ايشان را نظاره كنند. بعضى ممكن است ايشان را ببينند، اما فقط حس مىكنند كه اين شخص از اهل بيت است و نفهمند كه خود آقاست، گاهى افراد بسيار معمولى و ساده محضر امام را درك مىكنند، بايد لياقت حضور داشت. مىگويند اويس قرنى هرگز پيغمبر را نديد، اما چهره حضرت را به خوبى توصيف مىكرد.اما روايتى كه مىگويد مدعيان ملاقات را تكذيب كنيد به نظر مىرسد كه منظور ترتيب اثر ندادن است نه دروغ، هيچ وقت نمىتوانيم منكر ارتباط افرادى مانند سيدبحرالعلوم با امام شويم. روايت به اين معناست كه شما ترتيب اثر ندهيد، اگر راست باشد فضيلتى است براى ملاقات كننده و اگر دروغ باشد وقتى شما اعتنا نكرده باشيد، مفسدهاى به بار نمىآورد، چرا كه مىبينيم و مىدانيم بسيارى از كسانى كه معتقد و علاقهمند به امام بودند از اين مسأله سوء استفادهها كردند.مرحوم حاج شيخ مرتضى حائرى از قول پدرشان نقل مىكنند كه استاد ما مرحوم حاج سيد محمدفشاركى در قضيه تنباكو بسيار به مرحوم ميرزا فشار مىآورد؛ يعنى از ايشان مىخواستند كه هرچه زودتر فتواى تحريم را اعلام كنند. يك بار هم با كمال احترام از ايشان خواست كه جدا از ارتباط استاد و شاگرد، حرفشان را بىپرده بزنند، بعد مىگويند: من فكر مىكنم شما از ناصرالدين شاه مىترسيد كه اقدامى نمىكنيد، چون قضيه تنباكو مدتى طول كشيد. ظاهرا مرحوم ميرزا در فكر هماهنگى با همه علماى بلاد بودند كه يك وقت كسى خلاف نظر ايشان اقدامى نكند و فتوا نشكند. مرحوم ميرزا به مرحوم فشاركى فرمودند: من از چيزى نمىترسم، اما مىخواستم با نظر مبارك امام عمل كنم، براى همين سه روز روزه گرفتم و امروز رفتم در سرداب سامرا و اين را آوردم. حالا معلوم نيست كه منظورشان اين بود كه فتوا به دست خط امام بوده، يا ايشان املا فرمودهاند و ميرزا نوشته