تصريح به امامت آن بزرگوار - میزان الحکمه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 2

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تصريح به امامت آن بزرگوار

ـ امام هادى عليه السلام امام پس از من حسن است و پس از حسن فرزندش قائم , همو كه زمين را پر از عدل و داد مى كند همچنان كه از بيدادگرى و ستم پر شده باشد.

حالت امام در زندان

ـ از كـتاب احمد بن محمد بن عياش : ابوهاشم جعفرى با ابو محمد عليه السلام زندانى بود اين دو نـفر را المعتز به همراه عده ديگرى از طالبيان به سال دويست و پنجاه وهشت زندانى كرده بود او مـى گـويـد: احمد بن زياد همدانى از على بن ابراهيم بن هاشم و او از داود بن قاسم برايمان نقل كـرد كه گفته :من و حسن بن محمد عقيقى و محمد بن ابراهيم عمرى و فلان و فلان در زندان مـعروف به زندان خشيش واقع در دژ سرخ , به سرمى برديم كه ابو محمد الحسن و برادرش جعفر بر ما وارد شدند و ما بر گرد او حلقه زديم مسؤول زندانى كردن او صالح بن وصيف بود در بين ما مـردى از بنى جمح بود كه مى گفت علوى است مى گويد: ابو محمد رو به ما كرد و فرمود: اگر در ميان شما بيگانه نبود به شما مى گفتم كه چه وقت آزاد مى شويد امام به مرد جمحى اشاره كرد كه بيرون رود و او بيرون رفت .

ابـو مـحـمـد فرمود: اين مرد از شما نيست از او بر حذر باشيد داخل جامه او نامه اى است كه براى سلطان نوشته و تمام حرفهاى شما را در باره او به وى گزارش داده است يكى برخاست و لباسهاى آن مرد را بازرسى كرد و آن نامه را كه در آن از ما به بدى تمام ياد كرده بود يافت .

ـ ابـو هـاشـم جـعـفـرى : من با ابو محمد عليه السلام در زندان مهتدى پسر واثق زندانى بودم آن حـضـرت بـه مـن فـرمـود: ابو هاشم ! اين طغيانگر مى خواهد در اين شب خدا را به بازى گيرد اما خـداونـد ازعمر او كاسته و به جانشينش داده است ـ من فرزندى نداشتم وبزودى خداوند به من فـرزندى مى داد ـ ابو هاشم مى گويد: بامداد تركها بر مهتدى شوريدند و او را كشتند و معتمد به جاى او خليفه شد و خداوند بزرگ ما را سالم و زنده نگه داشت .

ـ مـحـمد بن اسماعيل : هنگامى كه ابو محمدعليه السلام زندانى شد, عباسيان و صالح بن على و ديـگـر مـنحرفان از جاده امامت نزدصالح بن وصيف رفتند و گفتند: بر او سخت بگير و كوتاه نيا صـالح به ايشان گفت : با او چه كنم ؟
من دو تن از بدترين و شرورترين افرادى كه توانستم بيابم بر او گماردم اما آن دو (تحت تاثير امام ) سخت به عبادت و نماز روى آوردند.

/ 196