ـ امـام عـلـى عـلـيـه الـسـلام , در قـضـيه حكميت , فرمود:اينان مى گويند فرمانروايى ضرورتى نـدارد! ((11)) حـال آن كـه وجود فرمانروا لازم است تا در زمان حكومت او مؤمن كار خويش كند وكافر بهره خود برد.ـ مردم را درست نكند مگر فرمانروا, نيكوكار باشد يا بدكار.ـ بـزودى معاويه بر شما چيره خواهد شد, گفتند: پس , چرا با او بجنگيم ؟فرمود: مردم را ناگزير فرمانروايى بايد, نيكوكار باشد يابدكار.ـ در باره حروريه كه مى گفتند ((حكم و داورى جز از آن خدا نيست )), فرمود: (بله ) حكم (واقعا) ازآن خـداسـت و در زمـيـن نيزحاكمان و داورانى هستند, اما آنان مى گويند: فرمانروايى لزومى نـدارد, حـال آن كـه مردم را از حكومت گريزى نيست , تا مؤمن درآن حكومت كار خويش كند و تبهكار و كافر بهره خود برند و خداوند در زمان آن هر كس را به اجل مقدر مى رساند.ـ مـردم را نـاچـار فـرمـانروايى بايد, نيكوكار يا تبهكار, زيرا در حكومت او فرد با ايمان كار خويش (اطاعت خدا) مى كند و كافربهره خويش مى برد و خداوند با وجود حكومت هركس را به اجل مقدر مـى رسـانـد و بـه وسـيله او مالياتها جمع آورى مى شود و بادشمن جنگيده مى شود و راهها ايمن مـى گـردد و حـق ناتوان از زورمند ستانده مى شود و نيكوكار آسايش مى بيند و از تبهكار درامان مى مانند.ـ ابو البخترى : مردى وارد مسجد شد و گفت : حكم جز از آن خدا نباشد ديگرى نيز گفت : حكم جـز خـدا را نشايد در اين هنگام على عليه السلام فرمود: (البته ) حكم جز از آن خدا نيست ((همانا وعـده خدا راست است مبادا آنان كه به مرحله يقين نرسيده اند تورا بى ثبات و سبكسر گردانند)) شـما نمى دانيد اينها چه مى گويند, مى گويند: وجود حكومت لازم نيست اى مردم ! (وضع ) شما رادرست و اصلاح نكند مگر فرمانروا, نيك باشد يا تبهكار گفتند: سخن تو درباره فرمانرواى نيكو كـردار, درسـت , اما تبهكارچگونه ؟فرمود: مؤمن به كار خود مى پردازدو نابكار بر خوردار مى شود, خـداونـد اجـل مـقـدر را مـى رسـانـد, راهـهـايـتـان امـن مى شود, بازارهايتان رونق مى گيرد, خـراجـهـايـتـان گـردآورى مـى شـود, با دشمنتان پيكار مى شود و حق ناتوان از زورمند گرفته مى گردد.ـ امام على عليه السلام شير درنده بهتر است از فرمانرواى ستمگر و فرمانرواى ستمگر بهتر است از فتنه هاى دير پاى .