توضيح مفردات - شرح خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها) - جلد 2

سید عزالدین حسینی زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى مردم! شتاب كننده به گفتار باطل و بيهوده و از كارهاى زشت و زيان دار چشم پوشنده آيا در قرآن تدبر و انديشه نمى كنيد؟ و يا بر دلهاى شما قفلها زده شده.

نه چنين نيست، بلكه در اثر اعمال بد شما قلبها مهر زده شده و در نتيجه، شنوايى گوش و بينايى چشم از شما گرفته شده، و چه آيات الهى را بد تأويل نموديد و چه رأى بد از خود نشان داديد و چه بد اوضاع را عوض كرديد.

بى گمان درخواهيد يافت سنگينى بار گران و سرانجام بسيار بدى را وقتى كه پرده از جلوى چشمتان كنار زده شد و آنچه از زيانها در پس پرده بود به شما روشن گرديد و آنچه به فكرتان از رنج و شكنجه نمى رسيد آشكار گرديد ، آنجاست كه باطل گرايان زيان مى بينند.

سپس متوجه قبر پيامبر صلى الله عليه و آله شد و فرمود:

پس از تو خبرها و گفتارهاى گوناگون رخ داد ، اگر تو مى بودى آنها روى نمى داد.

همانا مثل زمينى هستيم كه بارانهاى درشت خود را از دست داده و قوم تو پريشان و مختل گرديده اند. بنگر كه چه نكبتها بار آمده ، هر اهل بيت پيامبر كه او را منزلتى در پيشگاه خداوند است او را احترام مخصوص كه به ساير اقربا بدان منزلت ترجيح دارند، غير از اهل بيت تو يا رسول الله!

مردمانى آنچه در دلها (از حقد و كينه) به ما داشتند، آنگاه كه تو درگذشتى و خاكها ميان ما و شما حايل شد فاش كردند.

مردمانى با ترشرويى با ما روبه رو شدند و ما را سبك شمردند و آنچه از زمين در دست ما بود به غصب از دست ما خارج كردند.

شما نورى بوديد كه از روشنى آن استفاده مى شد. و بر شما از طرف رب العزة كتابها نازل مى شد جبرئيل عليهاالسلام با آياتى كه مى آورد مايه ى انس ما بود؛ اينك كه شما را از دست داديم راه هر خيرى از ما پوشيده شد.

اى كاش! پيش از شما مرگ ما را فرامى گرفت.

به هنگامى كه شما اين دنيا را ترك فرموده و ريگها ميان ما و شما حايل شد ، ما را مصيبتى و اندوهى رسيد كه به هيچ اندوهناكى از مردمان (چه عجم و چه عرب) نرسيده بود.

توضيح مفردات

المسرعة: گروه شتابنده.

قيل الباطل: گفتار بيهوده و گزاف.

المغضيه: چشم پوشنده. را ن: بر قلب مهر زده شود، ران يرين على قلبه، يعنى زنگار بر دلش احاطه يافت، برخى گفته اند: رين گناه بر روى گناه است تا اينكه قلب سياه شود و اين در اثر غلبه ى گناه است [ همان جا. ] تا ول: تاول و تاويل: تفسير كلامى است كه معانى مختلف داشته باشد، تفسير آن از ظاهر آن صحيح نيست و از غير لفظ و ظاهر تفسير مى شود.

اشاره: به بهترين وجهى در امرى دستور دادن.

اعتضتم: عوض كرديد. محمله: بر دوش گرفتن آن.

غبه: با كسر غين و تشديد باء: عاقبت و سرانجام. و بيلا: داراى وزر و وبال؛ عذاب وبيل: شديد.

ضراء: زمين هموارى كه در آن درندگان باشد [ همان جا. ] هنبثة: گفتارهاى گوناگون بى اساس. و ابل: بارانهاى درشت دانه.

قربى: حق صاحبان قرابت و نزديكى.

ترب: بر وزن فعل به معناى خاك.

التجهم: روى ترش كردن.

مغتصب: مبنى بر مجهول؛ يعنى، مغصوب، غصب شده.

كثب: با دو ضمه، جمع كثيب: به تل از شن گفته مى شود.

شجن: غم و اندوه.

العجم: در مقابل عرب است.

رجل اعجمى: مرد غيرعرب

شرح

اين بخش در توبيخ حاضران كه مهاجرين و انصار را تشكيل مى دادند مى باشد، و آنان را به گروه شتابنده به پذيرش گفتار باطل و چشم پوشندگان از كردار زشت و زيانبار توصيف فرمود. براستى كه عبارت شريفه به مصداق «صدر من اهلها و وقع في محلها» مى باشد و همه را شريكة القرآن عليهماالسلام از آيات قرآن كريم استفاده و اقتباس فرموده، كه همه ى كجرويها در نتيجه ى سوء اختيار خودشان مى باشد و اثر اعمال زشت است كه اساسش را محبت دنيا تشكيل مى دهد، زيرا حرص به رياست دنيا موجب شد كه ميان انصار اختلاف و شكاف ايجاد شود و همان اختلاف، زمينه را براى بهره مندى خليفه و اطرافيانش فراهم ساخت، لذا با كلمه ى كوبنده ى ردع «كلا: نه اين چنين است» تعبير مى فرمايد، كه هرچه به سرتان آمد و آنچه خواهد آمد همه را خود سبب و علت شده ايد، وگرنه شيطان هم علت بدبختى شما نيست، بلكه همان كشش و ميل باطنى است كه در اثر اعمال قبيح فطرت قلب شده و اصالت و پاكى خود را از دست مى دهد و طبيعت گرايش به باطل را پيدا مى كند.

چنانچه در گذشته شرح شد، شيطان مى گويد: «مالي الا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسكم [ ابراهيم (14) آيه 22. ]» من كارى نكردم مگر يك دعوت، و اين شما تبهكاران بوديد كه با جان و دل به سراغ من آمديد و مرا استجابت نموديد، پس مرا سرزنش نكرده و خود را سرزنش كنيد، و در نتيجه، اعمالى از شما سرزد كه گوش شنوا و چشم عاقبت بين را از شما برگرفت.

اما چه كار بد و نكوهيده از شما سرزد:

1. آيات الهى را بد تأويل و تفسير نموديد و در نتيجه، حق اهل بيت عصمت و طهارت را غصب كرديد.

2. آنچه تصميم گرفته و نتيجه ى مشورت شما شد، بسيار بد و هلاكت مسلمانان را در بر خواهد داشت، و اين دو نشانه ى انحراف از مسير اصلى خلافت و امامت كبراى الهى است كه آن را با دست خود منحرف ساختيد.

3. و آنچه را كه از دست داده و ديگرى را به جاى آن گرفتيد شر بود، و وقتى متوجه خواهيد شد كه از جلو ديدگان شما پرده ى عالم طبيعت برداشته شود و فراسوى اين عالم خاكى را به رأى العين مى بينيد، آنگاه خواهيد يافت با بارى گران و وزر و وبال سنگين با بدبختى قرين هستيد، و آنچه اندر وهم شما نيايد خود را در شكنجه و عذاب درخواهيد يافت؛ اما اينكه در آينده چگونه از مسير صحيح خود منحرف شده و پيامدهاى ناگوار و هولناك در انتظار امت اسلامى نشسته، اين مسأله را در ديدارى كه با زنهاى انصار و مهاجرين با حضرت انجام دادند بيان فرموده: «والله لو تكافوا عن زمام نبذه رسول الله صلى الله عليه و آله اليه لاعتلقه ولسار بهم سيرا سجحا؛ به خدا سوگند اگر آنان زمامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به او (على عليه السلام) واگذار كرده بود خود را بازمى داشتند، بر او متعلق مى شد و آنان را در مسيرى بسيار سهل و نرم قرار مى داد». سپس از اوضاع و آينده ى مسلمانان خبر مى دهد: «اما لعمر الهك لقد لقحت، فنظرة ريث ما تنتج ثم احتلبوا طلاع القعب دما عبيطا، و ذعافا ممقرا؛ به خدا سوگند! اوضاع آبستن حوادثى شد، به اندازه ى دوران وضع حمل ناقه بيشتر در انتظار نخواهيد ماند، سپس قدحهايى از خون تازه خواهيد دوشيد و به سم كشنده و مهلكى گرفتار خواهيد شد.

فاطمه و على

ثم انكفأت عليهاالسلام و اميرالمؤمنين يتوقع رجوعها اليه و يتطلع طلوعها عليه فلما استقرت بها الدار قالت لأميرالمؤمنين عليه السلام يابن ابيطالب! اشتملت شملة الجنين و قعدت حجرة الظنين! نقضت قادمة الاجدل فخانك ريش الاعزل! هذا ابن ابي قحافه يبتزنى نحيلة ابي و بلغة ابني لقد اجهر خصامى و الفيته الد في كلامي حتى حبستني قيلة نصرها و المهاجرة وصلها و غضت الجماعة دونى طرفها فلا دافع و لا مانع خرجت كاظمة وعدت راغمة اضرعت خدك يوم اضعت حدك افترست الذئاب وافترشت التراب ما كففت قائلا و لا اغنيت باطلا و لا خيار لي ليتني مت قبل هنيتى و دون ذلتي عذيري الله منك عاديا و منك حاميا و يلاي في كل شارق مات العمد و وهن العضد شكواي الى ابي و عدواي الى ربي اللهم انت اشد قوة و حولا و احد بأسا و تنكيلا.

فقال اميرالمؤمنين عليه السلام لاويل عليك الويل لشانئك نهنهي عن وجدك يا ابنة الصفوة و بقية النبوة فما ونيت عن ديني و لا اخطأت مقدوري فان كنت تريدين البلغة فرزقك مضمون و كفيلك مأمون و ما اعد لك افضل مما قطع عنك فاحتسبي الله، فقالت: حسبي الله و امسكت.

سپس حضرت صديقه ى طاهره- صلوات الله عليها- برگشت و مولا در انتظار مراجعتش و درخشيدن سيماى مباركش بود. وقتى كه در خانه قرار گرفت به مولا فرمود:

اى فرزند ابى طالب! آيا مانند كودكى كه در جنين است، پرده پوشيده اى و در خانه نشسته اى مانند كسى كه به او تهمت زده شده است. شاه پرهاى بازها را درهم مى شكستى، اما اكنون از پر و بالهاى مرغان ناتوان فرومانده اى!؟ اينك فرزند ابى قحافه، عطيه پدر و قوت و معيشت فرزندانم را به ظلم مى ربايد ، آشكارا با من دشمنى مى ورزد و به سختى در سخن من مى تازد و جسورانه مجادله مى كند. كارم به جايى كشيده كه انصار دست از يارى من برداشته و مهاجرين ديگر رشته ى دوستى را گسسته اند و مردمان، ديگر هم چشم از يار و ياورى ام پوشيده اند. اينك نه مدافعى دارم نه ممانعت كننده اى ، با دلى آكنده از خشم بيرون شدم و با نهايت خوارى و خفت برگشته ام.

آرى، آن روز شكست خوردى كه تندى و حدت خود را ضايع ساختى.

روزگارى گرگان را شكار و پاره مى كردى، اما هم اكنون خاك نشينى را اختيار كرده اى!؟ جواب گوينده را نمى دهى و باطلى را از سر راه برنمى دارى.

من هم ديگر چاره را از دست داده ام، اى كاش! پيش از اين خوارى و ذلت مرده بودم.

(دلم تنگ است، بجز شما اين عقده ها را پيش چه كسى خالى كنم؟) و عذرخواه من در اين سخنان كه با شما بازگفتم و كم حرمتى كه صادر شد، خداى من است.

چه مرا وابگذارى و يا حمايت فرمايى، و اى بر من در هر طلوع آفتاب، تكيه گاه و محل اعتمادم مرد، بازويم سست شد، به پيشگاه پدرم شكايت مى برم و از پروردگارم دادخواهى مى كنم. بارالها! قوت و قدرت تو از همه بيشتر و عذاب و نكال تو از همه شديدتر است.

آنگاه مولاى متقيان فرمود: هرگز بر تو سختى و ناگوارى نيست، همه ى ناگواريها از آن دشمن بدخواه شماست ، غم و اندوهتان را فرونشانيد، اى دختر برگزيده ى عالميان و يادگار پيامبر آخرالزمان!.

/ 32