ايشان از كمال نيست . آيا نمى دانيد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله خويش را با خواندن اميرالمؤ
منين على عليه السّلام شروع كرد؟ در حالى كه على عليه السّلام در آن هنگام كودكى ده سآله بود و رسول
خدا صلى اللّه عليه و آله اسلام او را پذيرفت و بدان حكم كرد و كس ديگرى غير از او را در آن سن به دين
اسلام دعوت نفرمود؛ و نيز با حسنين عليهماالسّلام با اين كه كمتر از شش سال داشتند بيعت كرد جز آن دو
با هيچ كودكى در آن سن بيعت نكرد. آيا هم اكنون به فضيلتى كه خداوند نصيب اين خانواده كرده است آشنايى
نداريد، و نمى دانيد كه ايشان نژادى هستند كه يكى از ديگرى است و درباره آخرينشان همان جارى است كه
درباره اولين آنها؟...)امام صادق عليه السّلام نيز فرمود:لم يبايع النّبى صلى اللّه عليه و آله من لم يحتلم الّا الحسن والحسين ، و عبداللّه بن جعفر و
عبداللّه بن عباس رضى اللّه عنهم ؛
پيامبر صلى اللّه عليه و آله جز حسن و حسين و عبداللّه بن جعفر و عبداللّه بن عباس (رضى اللّه عنهم )
با كودكى كه به سن احتلام (بلوغ ) نرسيده بود بيعت نكرد.همچنين فرمود:ولم يبايع صغيرا الامنا؛
پيامبر صلى اللّه عليه و آله با كودك خردسالى جز از خاندان ما بيعت نكرد.گفته ماءمون و شيخ مفيد مى رساند كه عبداللّه بن جعفر و عبداللّه بن عباس را راويان اضافه كرده اند،
زيرا ماءمون و نيز شيخ مفيد قاطعانه منكرند كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله با كودكى جز حسنين
عليهماالسّلام بيعت كرده باشد و اين كه آن را در مقام احتجاج و استدلال آورده اند، دليل بر اين است
كه مساءله در آن زمان مسلم و قطعى بوده و آنچه كه در روايت اخير آمده ، بعدها اضافه شده است .روشن است كه اگر بيعت چنان است كه براى طرف مقابل تعهدآور باشد و مسؤ وليت هاى معينى را در ارتباط با
آينده دعوت و جامعه و نجات مردم از آسيب هاى آتى بر عهده اش مى گذرد، چنان كه در بيعت رضوان بود،
معلوم مى گردد كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله در حسنين عليهماالسّلام لياقت و توان پذيرش اين
باره عمل خواهند كرد.ممكن است بعضى گويند كه تكليف در آن موقع مشروط به رشد و تميز بوده است ؛ لذا بيعت با آن دو، بيانگر
هيچ نوع امتيازى برايشان نيست ، بلكه تنها مى رساند كه در آن زمان از قوه تميز و تشخيص بر خوردار بوده
اند و به تبع آن تكليف متوجه آنها شده بود.پاسخ ما اين است :
اولا
اين كه گويند:تكليف منوط به تميز بود، بايد دانست كه مهلت آن مدت ها پيش و درست در عام الخندق(سال چهارم يا پنجم هجرى ) در مساءله پذيرش پسر عمر در جنگ به پايان رسيد و از آن زمان ، تكليف مشروط به
سن شد.
ثانيا
بر فرض كه در آن موقع تكليف منوط به تميز بوده باشد، اين سؤ ال مطرح است كه چرا اين مساءله از ميان تمام مردم به حسنين عليه السّلام اختصاص يافت ؟آيا معقول است كه بگوييم :در آن جا كسى مميز
نبود؟حتى در سن دوازده يا سيزده سالگى و امثال اين ها؟ بدون شك اين جريان بيانگر امتيازى خاص براى
حسنين عليه السّلام است كه احدى از خلق خدا در آن شريك نيست ، همان طور كه شيخ مفيد(ره ) و ماءمون گفته
اند.
ثالثا
در بسيارى از اوقات ، صرف تكليف و تميز كافى نيست ، زيرا طبيعت مسؤ وليت مورد نظر اقتضا مى كند كه بايد در شخصى كه بدين منظور آماده مى شود، توانايى ها، ملكات و امكانات ايمانى و فكرى معينى وجود
داشته باشد، و مورد بيعت رضوان نيز از قبيل موارد است .