رو به حسن اعتراض كرد و او نيز آن گونه جوابش داد كه هرگز شايسته مقام امامت نيست . در حالى كه حسين (ع )
در هنگام دفن امام حسن (ع ) او را به خاطر صلحش با معاويه مورد تمجيد و ستايش قرار داد. در كتاب شريف
كافى روايت شده كه امام حسين (ع ) به منظور رعايت ادب هيچ گاه در مجلسى كه برادرش حسن حضور داشت سخن
نمى گفت .از طرفى مى بينيم كه امام حسين (ع ) پس از برادرش ، تا معاويه زنده بود، پيمان صلح را به هم نزد و با او
به جنگ بر نخاست ؛ در حالى كه مردم كوفه به حضرت نامه ها نوشته و او را براى جنگ با معاويه دعوت كردند.والحمدللّه اولا و آخرا و باطنا و صلاته و سلامه على عباده الّذين اصطفى محمّد و آله الطاهرين !
سخن پايانى
آنچه گذشت ، اشاره اى بود مختصر،به زندگانى سياسى امام حسن (ع ) در روزگار پيامبر عظيم الشاءن اسلام ودر عهد خلفاى سه گانه . در نظر داشتيم كه اين تحليل و بررسى را تا زمان امامت و رهبرى حضرت (ع ) و سپس
شهادتش تكميل كنيم ، اما اوضاع و احوال ، مانع از تحقق چنين خواسته اى شد با اين حال :
آب دريا را اگر نتوان كشيد
هم به قدر تشنگى بايد چشيد
هم به قدر تشنگى بايد چشيد
هم به قدر تشنگى بايد چشيد
خداى متعال در فرصت ديگرى ، توفيق اتمام بحث رابه ما عطا كند ان شاءاللّه .متذكر مى شويم كه ما در اين بررسى و تحليل ، عمدا آن قسمت از زندگانى امام حسن (ع ) را مورد مطالعه قرار
داده ايم كه پژوهشگران به ندرت در كتابهاى خود معترض آن شده اند.در بعضى از مسائل ضرورت ايجاب كرده كه مطلب را با تفصيل بيشترى ارائه كنيم . چرا كه اگر بخواهيم موضع
سياسيى را كه حضرت با آن درگير بود و برخورد داشت و با توجه به اوضاع و احوال مختلف ، در قبال آن موضع
گيرى مى كرد، با وضوح و روشنى بيشترى بررسى كنيم ، چاره اى نداريم جز اينكه به اين تفصيل تن دردهيم به
هر حال اگر بعضى از مطالب ارائه شده با نظرگاههاى خوانندگان محترم يا با مطالبى كه به طور معمول و
بدون بحث و تحقيق ، شايع و رايج است مطابقت ندارد، از آنان پوزش مى طلبيم .در پايان ، اميدواريم كه خوانندگان گرامى ، راهنمايى ها و ديدگاههاى خود را همچون تحفه اى ارجمند به
نويسنده مرحمت كند؛ از آنان تشكر و قدردانى مى كنم.