مواضع مهم - تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در سخنان اميرالمؤ منين و ائمه معصومين (ع ) در اين باره مطالب زيادى است كه فعلا مجال تتبع آن نيست .

پس معلوم است كه امام حسن (ع ) در امر امامت تقيه نكرد، بلكه حكومت دنيوى را كه در آيه مباركه (و شاور
هم فى الامر) بدان اشاره شده ، به معاويه تسليم كرد و او را حكم و پادشاه و سلطان صرف ناميد، ولى
امامت دينى و بيعت و خلافت شرعى او را به رسميت نشناخت .

از سوى ديگر، امام حسن (ع ) در نامه ها و خطبه هاى خود به صراحت بيان فرمود كه معاويه را براى خلافت
شايسته نمى داند و به منظور حفظ خون مسلمين و نجات جان شيعيان اميرالمؤ منين با وى صلح كرده است ؛ حتى
بلافاصله پس از تسليم حكومت بدو، طى خطبه اى فرمود:

انّ معاوية بن صخر زعم انّى راءيته الخلافة اهلا و لم اءرنفسى لها اءهلا، فكذب معاوية و اءيم اللّه
، لاءنا اولى الناس بالناس فى كتاب اللّه و على لسان رسول اللّه (ع ) غير انالم نزل اهل البيت مخيفين ،
مظلومين ، مضطهدين ، منذ قبض رسول اللّه (ع ) فاللّه بيننا و بين من ظلمنا خقنا...؛

معاويه ، پسر صخر، مى گويد كه من او را شايسته خلافت مى دانم و خود را لايق اين امر نمى بينيم ، ولى
معاويه دروغ مى گويد. به خدا سوگند! كه من از هر كسى نيست به مردم و رهبرى آنها شايسته ترم ، در كتاب
خدا و هم در زبان پيغمبر خدا، جز اين كه از آن موقع كه پيامبر رحلت فرمود، همواره ما اهل بيت او مورد
ظلم و ستم بوده ايم و در حالت اضطراب و وحشت روزگار گذرانده ايم ؛ پس خدا بين ما و كسانى كه در حق ما
ظلم كرده اند...

حضرت بلافاصله پس از بيعت مردم ، به معاويه نوشت :

فليتعب المتعجب من توثّبك يا معاوية على امر لست من اءهله ؛

امروز اى معاويه ! جاى شگفتى است كه تو به كارى دست زده اى كه به هيچ و جه شايستگى آن را ندارى !

از اين
قبيل فرمايشات از حضرت زياد است .

از طرف ديگر - همان طور كه گذشت - برادرش امام حسين (ع ) او را به خاطر به كارگيرى عنصر سازنده تقيه و
تفكر صحيح و درست ستود.

هنگامى كه به امام حسين (ع ) كسانى را كه پس از صلح ، از وى براى رهبرى انقلاب بر ضد معاويه دعوت كردند،
رد نموده است ، فرمود:

صديق ابو محمّد، فليكن كل رجل منكم من احلاس بيته ، مادام هذا الانسان حيا؛

ابو محمّد راست و درست مى گويد، تا زمانى كه معاويه زنده است ، بايد هر كدام از شما خانه نشينى پيشه
كند.

همچنين پس از شهادت برادرش ، امام حسن (ع ) طى نامه اى به مردم كوفه ، از موضع حضرت در قضيه صلح دفاع
كرد و به آنان دستور داد، تا زمانى كه معاويه در قيد حيات است ، هيچ گونه تحركى نداشته باشند.

امام حسن (ع ) خودش هم صلح با معاويه را از هزار ماه بهتر مى دانست . يك بار كه از حضرت درباره علت صلح
سؤ ال شد، فرمود:

(ليلة القدر خير من الف شهر.)

اين دفاع از امام حسن (ع ) تنها براى اين بود كه اموال و شخص معاويه را رسوا كرد و او را وادار ساخت تا
اهداف شوم خود را علنى كند، و نيز فرصت نابودى اسلام و از بين بردن اهل بيت و شيعيان را از امويان
گرفت و راه را براى قيام و انقلاب امام حسين (ع ) و نابودى حكومت پليد امويان و محو آن از صحنه روزگار
براى هميشه هموار كرد.

مواضع مهم

مواردى از تاءكيدات و تصريحات امام حسن (ع ) مبنى بر اين كه وى فرزند پيغمبر است و از اهل بيت او - كه
خدا طاعتشان را واجب كرده -، بيان شد. امام حسن (ع ) با اين تصريحات مى خواست توطئه شوم و پليد دشمنان
اهل بيت را خنثى سازد و مساءله امانت و اهل بيت (ع ) را در وجدان و شعور امت مسلمان زنده نگه دارد.

از امور ديگر، وصيت امام حسن (ع ) است كه در آن فرمود وى را در كنار جد بزرگوارش دفن كنند. هر چند امام -
همان طور كه خود در همين وصيت اشاره كرده و حوادث آينده او را تصديق كرد - كاملا مى دانست كه عايشه و
بنى اميه بدين امر راضى نمى شوند، با اين وجود وصيت فرمود كه وى را در كنار پيغمبر خدا (ع ) دفن نمايند.

/ 73