نقشه شگفت انگيز - تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقشه شگفت انگيز

پس از آن كه على (ع )از خلافت اسلامى كنار گذاشته شد و خانه نشين گرديد، حوادثى پيش آمد كه در تاريخ
معروف مشهور است . سياست نظام حاكم و كسانى كه بعد از آنان روى كار آمدند، امامت را از دو جهت هدف قرار
داد:

1. دميدن روح ياءس و نوميدى در مخالفان ، خصوصا شخص ‍ اميرالمؤ منين (ع ) كه وى را نيرومندترين و حتى
يگانه رقيب و مزاحم خويش مى ديدند و در نتيجه در همه بنى هاشم ، و محو تمامى آثار تمايل و رقبت براى
رسيدن به خلافت ، زيرا بر اساس فهم ناقص و معادلات اشتباه خود گمان مى كردند كه مساءله امامت چيزى
نيست مگر يك مساءله شخصى مربوط به على (ع ) و يك ميل و رغبت درونى و سركش در آن حضرت ، كه رسول اكرم (ص
)آن را با تصريحات و تاءكيدات و موضع گيرى هاى مكرر خود به منظور تثبيت و تحكيم اين مساءله به نفع او
روشن و شعله ور ساخته است .

درست است كه بنابر تعبير عمر، رسول اكرم در اين باره چيزهايى گفته و نيز
تصريحات زيادى از سوى آن حضرت وارد شده ، اما تا زمانى كه پيامبر - بنابر تعبير اينان - تنها يك همرديف
آنان به شمار مى رود، چه چيز مى تواند مانع از مخالفت با او باشد؟!

آرى مى توان آن ميل درونى را به فراموشى سپرد و از آن چشم پوشيده و با گذشت روزگار و درست آن موقع كه
ديگران بر حكومت مسلط شده و خود را نيرومند و قوى كرده اند، از رسيدن به آن ماءيوس و نااميد شد.

شاهد مطلب ما پرسش عمر از ابن عباس است كه پرسيد:

(- پسر عمويت را در چه حالى ترك گفتى ؟

- گمان كردم كه منظورش عبداللّه بن جعفر است ؛ گفتم او را در حالى ترك گفتم كه با همسالانش بازى مى
كرد.

-منظورم او نبود، منظورم بزرگ شما اهل بيت است .

- وقتى كه او را ترك گفتم ، از چاه براى نخلهاى فلانى آب مى كشيد و قرآن مى خواند.

-اى عبدالله !

بر تو باد قربانى شتران ، اگر اين مطلب را از من پنهان دارى : آيا از تمايل رسيدن به
خلافت چيزى در دلش باقى مانده است ؟ - آرى .

-آيا گمان مى كند كه رسول خدا(ص )به خلافت او تصريح كرده است ؟

- آرى ، برايت بگويم كه درباره ادعايش از پدرم سؤ ال كردم ، گفت : راست مى گويد.

- رسول خدا (ص ) درباره خلافت او چيزهايى گفته كه چيزى را اثبات و عذرى را بر طرف نمى سازد. گاهى اوقات
برايش زمينه سازى مى كرد. در بستر مرگ هم مى خواست اسم او را به صراحت بيان كند، اما من به منظور حفظ
اسلام و دلسوزى براى آن مانع شدم . به خداى كعبه سوگند كه ابدا قريش در مورد خلافت على اتفاق نمى كند.)
در اين داستان نكات مهمى نهفته است كه لازم است روى آن قدرى توقف كنيم و به طور عميق و واقع نگرى آن را
بشكافيم و مورد بررسى قرار دهيم .

خصوصا اين قسمت سخن او را كه گفت : (رسول خدا (ص ) درباره خلافت او چيزهاى گفته كه چيزى را اثبات و عذرى
را بر طرف نمى سازد).

بايد به وى گفت :
پيامبر اكرم (ص ) روشهاى مختلف بيانى ، از قبيل :

تصريح ، تلميح ،
كنايه ، مجاز، حقيقت ، قول و فعل را براى تثبيت و تاءكيد مساءله امامت و خلافت على (ع )به كار برد و حتى
در غدير خم از مسلمانان حاضر براى او بيعت گرفت ، و اگر بخواهيم تمامى سخنان و مواضع رسول خدا را در
اين باره جمع آورى كنيم چندين مجلد را در بر خواهد گرفت و مدت درازى هم از عهده انجام آن بر نخواهيم
آمد.

پيامبر اكرم (ص ) در بستر بيمارى خواست آن را بر روى كاغذ بياورد تا در تاريخ ثبت شود و ديگر قابل خدشه
نباشد، و با اين عمل خود ريشه اختلافات بعدى را كه ممكن بود پس از حضرت (ص ) در ميان امت به وقوع پيوندد
- بخشكاند و آن را ريشه كن سازد، اما اتهام پيامبر (ص ) به هذيان گويى از طرف شخص عمر، مانع عملى شدن
چنين خواسته اى شد تا اختلافات و مشاجرات و جدايى هايى را به دنبال داشته باشد و امت مسلمان به هم پشت
نموده و از هم روى گردان شوند. از اين رو پيامبر (ص ) چاره را در اين ديد كه از نوشتن آن صرف نظر كند.

/ 73