تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آرى فرق نمى كند،چه اين مساءله در ارتباط باشد با ساخت شخصيت اين نوزاد، متناسب با مسؤ وليت هاى
سنگينى كه بايد در زمينه هدايت ، سرپرستى و رهبرى امت بر عهده گيرد، و چه مربوط باشد به ايجاد فضاى
روحى و روانى ، مناسب در ميان امت اسلامى ، كه مى بايست تسليم تلاش هاى بعضى از جناح ها در ربودن حق
قانونى و مشروع امت در حفظ رهبرى الهى خويش نگردد، يا حداقل تحت تاءثير تحريف ها، هوچيگرى ها و
شايعات و حتى فعاليتهايى قرار نگيرد كه براى از بردن مبانى و اصول اساسى بينش اعتقادى و سياسى امت
مسلمان صورت مى گيرد، و از سويى اسلام سعى دارد آن را در انديشه و شعور امت اسلامى تعميق و ترسيخ كند.از اين جاست كه در مى يابيم چه رازى در اين مطلب نهفته است و پيامبر صلى اللّه عليه و آله چه هدفى را
دنبال مى كند كه با تاءكيدات مكرر خويش ، گاهى به صراحت و گاهى به اشارت ، بر نقشى كه امام حسن و
برادرش امام حسين عليه السّلام در آينده در رهبرى امت اسلامى ايفا خواهند كرد تاءكيد داشت و آن دو را
براى مسؤ وليت هاى بزرگى آماده مى كرد، تا بدان جا كه آشكار فرمود:(الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا.)
حسن و حسين امامند و پيشوا، چه شرايط براى رسيدن به خلافت و امامت ظاهرى آنان آماده شود و چه چنين
شرايطى حاصل نشود.همچنين خطاب به آن دو فرمود:اءنتما الامامان و لامكماالشفاعةشما هر دو اماميد و پيشوا، مادرتان را حق شفاعت است .در كتاب مودة القربى آمده كه پيامبر صلى اللّه و عليه و آله به امام حسين عليه السّلام فرمود:اءنت سيد، ابن سيد، اءخو سيد، و اءنت امام ، ابن امام ، اءخو امام ، وانت حجّة ، ابن حجّة ، اخوحجّة و
اءنت ابو حجج تسعه ، تاسعهم قائمهم ؛تو بزرگوار، پسر بزرگوار و برادر بزرگوارى ، و تو امام ، پسر امام و برادر امامى ؛ تو حجت خدا، پسر
حجت خدا و پدر حجت هاى خدايى كه نه نفرند و آخرينشان قائمشان است .)
همچنين در روايتى در باره امام حسن عليه السّلام فرمود:و هو سيّد شباب اهل الجنّه و حجّة اللّه على الامّة ، اءمره امرى و قوله قولى ، من تبعه فانّه منّى و
من عصاه فانّه ليس منّى ... ؛و او سرور جوانان اهل بهشت است حجت خدا در ميان امت ، فرمان او فرمان من است و گفتارش گفتار من ، هر كس
او را پيروى كند از من است و هر كس از او نافرمانى كند از من نيست ....روايت احاديث زياد ديگرى نيز هست كه بيانگر امامت اين دو تن و نه تن از فرزندان امام حسين عليه
السّلام مى باشد، طالبان بدان جا مراجعه كنند.آرى تمام آنچه گذشت بدين معناست كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله بدين منظور علوم سودمند و حكمت
هاى درخشان زيادى را در حسنين عليه السّلام دميد و شايستگى هاى كافى را در آن دو پرورش داد كه آنان را
براى تصدى منصب خلافت و هدايت امت ، پس از خويش آماده كند.از طرفى ملاحظه مى كنيم كه رسول اكرم صلى
اللّه عليه و آله سعى دارد تا امور مربوط به آن دو را از لحاظ عقيدتى و تشريعى و حتى از نظر عاطفى و
وجدانى به شخص خويش مربوط سازد از اين رو فرمود:(انا سلم لن سالتم و حرب لن حاربتم .)بدين معنا احاديث زيادى وارد شده كه فعلا مجال تتبع و استقصاى آن نيست .در روايت ديگرى از انس ابن مالك است كه گفت :روزى حسن بر پيامبر صلى اللّه عليه و آله وارد شد، خواستم
او را از پيامبر دور سازم ، پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:ويحك يا اءنس ، دع ابنى ، و ثمره فؤ ادى ، فان من آذى هذا فقد آذانى ، فقد آذى اللّه ؛واى بر تو اى انس ، فرزند و ميوه دلم را رها كن !هر كس اين كودك را اذيت كند، مرا اذيت كرده و هر كس مرا
اذيت كند، خداوند را آزرده است .