تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اميرالمؤ منين على (ع ) با تمام نيرو و توان خويش ، در جهت نشر معارف اسلامى در ميان مردم و نجات آنان

از ظلمات جهل به سوى نور علم كوشيد.

آن حضرت فرمود:

(ور كزت فيكم راءية الايمان و وقفتكم على معالم الحلال و الحرام )

و پرچم ايمان را در ميان شما استوار ساختم (تا گمراه نشويد) و شما را بر نشانه هاى حلال و حرام واقف
ساختم .)

اين جداى از شعور و بينش سياسى است كه آن حضرت و فرزندانش در نشر آن همت گماشتند.

ط) برنامه دقيق و حساب شده اى طرح كردند كه مى توانست امت را از اطلاع بر بسيارى از راهنمايى ها و
اقوال و موضع گيرى هاى پيامبر عظيم الشاءن اسلام محروم گرداند. اين برنامه خطرناك در قالب منع نقل
احاديث پيامبر به طور مطلق و يا بر اساس بيّنه ، ظهور يافت و حتى با ضرب و حبس و تهديد به قتل ، از نقل
آن جلوگيرى كردند، سپس كتابت احاديث نبوى را ممنوع كرده و هر چه را توانستند، در عرض يك ماه از آنچه
كه صحابه كه نوشته بودند جمع آورى كرده و سوزاندند.

در مرحله بعدى ، قصه پردازان را به قتل اسرائيليات تشويق كردند و احاديث فراوانى در تاءييد آن
ساختند. آن گاه به افراد معينى اجازه دادند كه روايت نقل كنند. و حتى ابوموسى هم از نقل حديث پيامبر
عليه السّلام خوددارى كرد، تا نظر جديد خليفه دوم را در اين باره بداند.

به علاوه ، بزرگان صحابه را در مدينه حبس كردند و آنان را از رسيدن به مناصب مهم محروم كردند، تا
مبادا به نشر احاديث پرداخته و از اين راه ، خلافت را از آنان گرفته و به قبضه خود درآورند.

سپس مقرر
كردند كه تنها امر او حاكمان ، حق فتوا دارند. روايت كردند كه رسول خدا عليه السّلام فرموده است !

(براى مرد مؤ من با ايمان در امارت خيرى نيست .)

حذيفه به عمر گفت : تو از افراد فاجر كمك مى گيرى .

عمر گفت : من به آنان پست و مقام مى دهم تا از نيروى آنان استفاده كنم و در ضمن مراقبشان هم هستم .

عمر گفت : اهالى كوفه بر من چيره شده اند، فرد مؤ منى را بر آنان مى گمارم ، قدرت و توان كارى ندارد،
انسان فاجرى را به كار مى گمارم ، فسق و فجور مى كند.

بدين گونه كسانى كه اجازه فتوا و روايت از پيامبر عليه السّلام و بنى اسرائيل داشتند، فرصت يافتند
تا آنچه مى خواهند به امت تزريق كنند و ملت مسلمان را با افكار و معارف ، اقوال و مواضع حقيقى يا
ساختگى خود دمساز كنند، و نيز به تحريف و حتى نابودى بسيارى از حقايقى بپردازند كه آن را مخالف اهداف
خويش مى ديدند. آن طور كه متون بسيارى تاءكيد دارد، بخش معظم نشانه هاى دين از بين رفت و احكام شريعت
مقدس محمّدى محو و نابود گرديد.

مى گويند: بيش از پانصد حديث در اصول احكام و همين اندازه در اصول سنن به امت اسلامى نرسيد.

اين امر
موجب شد تا پرده سنگينى از شك و ترديد برده ها و بلكه صدها هزار و حتى ميليون ها حديث - كه مى گفتند:

نزد حافظان است يا هنوز هم در ميان كتاب ها محفوظ است - كشيده شود.

از اين رو مى بينيم كه به كذب و ساختگى بودن ده ها و بلكه صدها هزار حديث حكم مى كنند. جهل و نادانى
مردم به جايى رسيد كه يك سپاه كامل نمى دانستند اگر كسى محدث نشود، نبايد دوباره وضو بگيرد و وضويش
نقض نشده است !

(ابوموسى به منادى فرمان داد كه فرياد برآورد: بدانيد كه جز بر كسى كه محدث شده ، بر فرد ديگرى وضو
واجب نيست .

را وى گويد: نزديك بود علم از بين برود و جهل و نادانى جاى آن را بگيرد و انسان از نادانى ،
مادرش را با شمشير بكشد.

حتى (بسيارى از صحابه موافقت كردند كه بسيارى از نصوص را رها كنند، زيرا
مصلحت خود را در آن ديدند.)

ابن ابى الحديد معتزلى درباره على (ع ) مى گويد:

(دشمنانش گفتند: او اهل راءى و نظر نيست ، زيرا وى به شرع مقدس ‍ اسلام مقيد بود و خلاف آن را روا نمى
دانست و به چيزى كه دين تحريم مى كرد، عمل نمى كرد.

خودش گفته است : اگر دين و تقوا جلوى مرا نمى گرفت ،
من زيركترين عرب بودم ، اما خلفاى ديگر بر اساس ‍ مصلحت خود و موافق خواسته هاى درونى خويش عمل مى
كردند، خواه مطابق احكام شرع باشد و خواه نباشد.

/ 73