تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع) - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در فتح (شاهرتا) بعضى از بزرگان مسلمان به اهالى شهر امان مى دادند، اما مسلمانان از اين امر نا
خشنود بودند، تا اين كه مساءله را با عمر بن خطاب در ميان گذاشتند. عمر نوشت : (برده مسلمانان از
مسلمانان است و امان او امان آنها.)

راوى مى گويد:

(با اين بيان عمر، غنايمى كه بر آن اشراف پيدا كرده بوديم ، از دست داديم .)
يكى از شعرا در هنگام مرگ مهلب سرود:




  • الا ذهب الغزو القرب الغنى
    و مات الندى والجود بعد الهلّب



  • و مات الندى والجود بعد الهلّب
    و مات الندى والجود بعد الهلّب



پس از مهلّت ، هم جنگ هايى كه مردم را به پولدارى نزديك مى ساخت از بين رفت و هم جود و كرم در ميان مردم
به خاموشى گراييد.

آرى ، اين فتوحات براى پر كردن جيب جنگجويان و احيانا تقويت بنيه نظامى آنان براى پيروزى بر خصم
نبود.

آنچه خالدبن وليد بيان كرد، تمام حقيقت نيست ، زيرا آنچه به طبقه مستضعف سپاه مى رسيد، تنها بخش
بسيار اندكى از غنائم بود كه براى رفع نياز و سد جوع آنها كافى نبود و آن قدر كم بود كه بلافاصله تمام
مى شد، در حالى كه اينان جلو داران سپاه و طلايه داران فتح شده بود. همان طور كه درباره مردم افريقا
گذشت (كسانى كه نزد هشام بن عبدالملك ، خليفه اموى ، آمدند تا از رفتار كار گزاران وى شكايت كنند)
همين افراد از بسيارى از امتيازات محروم مى شدند، اما اكثر شان در اين جنگ ها منبعى براى عيش و نوش
خويش فراهم ديده و از اين راه به مال و ثروتى هر چند ناچيز و اندك دست يافتند. همين امر موجب شد كه اگر
هم در ميانشان كسى كم ترين اطلاعى از احكام اسلامى داشت ، از تمامى اعمال و كردار شيطانى و غير
اسلامى حاكمان چشم پوشى كرده ، آن را ناديده بگيرند.

بعضى از نهضت ها كه عليه نظام حاكم شروع مى شد، گرچه گاهى نتايجى به همراه داشت ، اما چيزى نمى گذشت
كه در برابر ضربات خرد كننده و كوبيده نظام حاكم از پاى در آمد و به پايان ميرسيد.

به هر حال ، جنگ براى به دست آوردن مال و غنيمت ، صفت مشخصه اين فتوحات بود. آن چنان كه در نظر دارم -
اگر چه على رغم برسى زياد نتوانستم فعلا آن را پيدا كنم - در بعضى از معركه ها طرف مقابل ، اسلام خويش
را اعلام مى كرد، اما چون فاتحان در اموال و زنانشان طمع داشتند، به آن وقعى نمى نهادند و حتى آنان را
دروغگو قلمداد كرده و آن را ناديده مى گرفتند.

در زمان رسول خدا (ص ) نيز آثار اين پديده را مى بينيم ، زيرا در آن موقع هنوز مسلمانان به مرحله نضج و
كمال نرسيده بودند و با اسلام و احكام آن به نحو مطلوب و شايسته اى تعامل نداشتند و تمايلات جاهلى و
طمع ورزى هاى دنيوى هنوز هم در ميان آنها ديده مى شد.

حارث بن مسلم تميمى - كه پيامبر اكرم (ص ) وى را به
همراه عده اى براى شركت در سريه اى اعزام كرده بود - مى گويد:

چون به مغار رسيديم ، اسبم را حركت دادم و از همراهانم پيشى گرفتم .

مردم قبيله بت آه و ناله به
استقبال ما آمدند. به آنان گفتم : بگوييد:

(لا اله الا اللّه ) تا در امان باشيد.

آنان نيز تهليل به جاى
آوردند.

همين كه همراهانم از راه رسيدند، مرا بر اين كار توبيخ و سرزنش كردند و گفتند:

ما را از
غنيمتى محروم كردى كه به ما روى كرده بود. وقتى برگشتيم ، ماجرا را خدمت پيامبر (ص ) عرض كردم .

حضرت در
حق من دعا كرد و مرا بر اين امر تحسين و آفرين گفت .

آن گاه فرمود:

خداوند در ازاى هر نفر از آنان برايت
فلان و فلان مقدار ثواب و پاداش نوشته است .

ابن ابى الحديد معتزلى در مقام اصرار بر لزوم وارد شدن على (ع ) در شوراى شش نفره به دليل كينه و بغض
شديد قريش و عرب نسبت به او، مى گويد:

(اما اسلام بسيارى از اعراب چنين نبود، چه گروهى از آنان به پيروى از سران قبايل خود اسلام آوردند و
گروهى به طمع در غنائم ، عده اى به خاطر ترس از شمشير مسلمانان شدند و گروهى هم بنام غيرت و عصبيت
قومى و براى پيروز شدن بر ديگر قبايل ، گروهى هم اسلام را پذيرفتند، زيرا با دشمنان و مخالفان اسلام
، عداوت و دشمنى داشتند.)

/ 73