تعریف دین و معضل تعدد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعریف دین و معضل تعدد - نسخه متنی

علی رضا شجاعی زند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كليفورد گيرتز، برجسته‏ترين دين‏پژوه نمادگراست. او معتقد است كه فرض جوهر انتزاعى براى مفاهيم و مقولات دينى، ما را ناگزير به استفاده از ابزارهاى نمادين مى‏سازد. از نظر او نمادهاى دينى مانند اشياء و مكانهاى مقدس، اعمال مناسكى و سرگذشتهاى قديسان، نمادهاى «ماكرو سيمباليك‏»اند و به فرد در تفسير معناى زندگى‏اش كمك مى‏نمايند. گيرتز دين را نظامى نمادين مى‏داند كه از طريق مفاهيم مدون يك نظم عمومى موجود، خلقها و انگيزه‏هاى (58) پايدار، گسترده و پرقدرتى را در مردمان پديد مى‏آورد و آن را در چنان هاله‏اى از حقيقت مى‏پوشاند كه انگار تنها واقعيت ممكن است. او در عين حال، به بحث درباره كاركرد نمادهاى دينى نيز مى‏پردازد و جهان‏بينى دينى را در مقابله با سه چالش عمده در بد جلوه دادن معناى زندگى، موفق ارزيابى مى‏نمايد:

1. فائق آمدن بر چالش فقدان تبيين كه باعث ترديد و سردرگمى بشر در جهان است.

2. معنادار نمودن و قابل تحمل كردن «رنج‏» در حيات بشرى.

3. توجيه وجود «شيطان‏» و «بى‏عدالتى‏» و نويد غلبه نهايى نيكى و عدالت در جهان.

به علاوه، او معتقد است كه نمادها، خصوصا نمادهاى مناسكى قادرند فضا و شرايطى را براى گروندگان پديد آورند كه در آن به شناخت عميق‏ترى از واقعيات نايل گردند. شناختى كه اعتبارش فراتر از تصديق تجربيات است و به بنيانى مستحكم براى اتكاى ارزشهاى اجتماعى بدل مى‏شود.

نمادگرايانى چون گيرتز و برگر آراء خويش را بر پيش‏فرضهايى درباره «معنادارى‏» و «نظم‏» جارى در جهان استوار ساخته‏اند و اساسا جز بر اين دو پايه نمى‏توان اصول نمادگرايى را استوار ساخت. (59) بر همين اساس است كه برگر مى‏گويد: دين كوشش جسورانه‏اى است‏براى آن كه سراسر گيتى براى انسان معنادار شود. دين از اين طريق بر بى‏هنجارى و ناملايماتى چون رنج، مرگ، شر و بى‏عدالتى فايق مى‏آيد.، (161: 1995 ,Hamilton, 1995:161)

در ميان نمادگرايان، رويكرد ديگرى تحت عنوان «واقع‏گرايى نمادين‏»، (Symbolic Realistic) وجود دارد كه با نام رابرت بلا همراه است. بلا تحت تاثير گيرتز، دين را مجموعه‏اى از صورتها و اعمال نمادين مى‏داند كه بشر را به موقعيتهاى غايى هستى مرتبط مى‏سازد.، (Robertson, 1969:262) او مى‏گويد با آن‏كه اين نمادها واقعيتى را بيان مى‏كنند، ولى تقليل‏پذير به قضاياى تجربى نيستند.، (Hamilton, 1995: 8) اين رويكرد دين را يك واقعيت فى‏نفسه و يك امر حقيقى مى‏داند و ضمن جدى گرفتن نقش دين، بر اهميت‏سمبل‏ها و رفتار دينى در زندگى بشرى تاكيد مى‏نمايد. واقع‏گرايى نمادين در واقع يك راه‏حل عصرى است‏براى تسكين مصيبت «مرگ خدا» در قرن نوزدهم كه براساس آن، دين امر كاذبى بود كه ضرورى هم تلقى مى‏شد. (60) رابرت بلا تلاش نمود كه «حقيقت‏» وجودى دين را بدون در نظر گرفتن «حقانيت‏» آن مطرح سازد و از آن دفاع نمايد و به طور خلاصه چنين نتيجه بگيردكه: «خدا مرده است‏»، «زنده باد دين‏». دين از نظر بلا امر مهمى بود و در عين حال يك‏واقعيت‏بى‏همانند و بى‏بديل به شمار مى‏رفت. تحسين ارزش اجتماعى دين و تاكيد براهميت نقش تسلابخش آن براى فرد، راهى بود براى نجات دين از مجادلات بى‏سرانجام برسر صحت و سقم اعتقادات و مدعيات دينى. واقع‏گرايى نمادين در واقع توجيهى براى دين‏فى‏نفسه، قطع نظر از محتواى آن مى‏باشد.، (Turner, 1983:57-8) براى يك واقع‏گراى نمادين، اين خود عبادت و رفتار دينى است كه در غياب عقايد خداباورانه، احساس تعلق دينى را پديد مى‏آورد. اين رويكرد به خاطر تاكيدش بر عنصر عمل دينى بدون توجه به باورها، شباهتهاى بيشترى با رهيافت «عمل‏گرايان‏» پيدا مى‏كند.

/ 29