بیشترلیست موضوعات هدايت و ابعاد آن قرآن ، كتاب هدايت ابعاد هدايت قرآن هدايت تكوينى و تشريعى هدايت تشريعى ضرورت هدايت تشريعى غايت هدايت نقش انسان در هدايت و ضلالت خود 1- هدايت تكوينى عام 2- هدايت تشريعى 3- هدايت تكوينى خاص يا هدايت پاداشى زمينه ها و موانع هدايت عوامل و زمينه هاى هدايت موانع هدايت هدايتگران و گمراه كنندگان هدايتگران عقل ، هدايتگر درونى پيامبران ، هدايتگران برونى هدايتگرى امامان معصوم (ع ) عالمان هدايتگر گمراه كنندگان نفس اماره ، گمراه كننده درونى گمراه كنندگان برونى روش هاى گمراهگرى شيطان هدايت يافتگان و گمراهان خصوصيات هدايت يافتگان گمراهان روش هاى قرآن در هدايت انسان ويژگى هاى داستانهاى قرآنى تمثيل نمونه هايى از مَثَل هاى قرآنى بشارت و انذار الگو دهى موعظه و نصيحت اقامه براهين عقلى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در آن روز كـه ايـن زمـيـن بـه زمـيـن ديـگـر ، و آسـمـانـهـا( بـه آسـمـانـهـاى ديـگـرى ) مبدّل مى شود....پـس هـمـانـگـونـه كـه هـدف از هـدايـت تـكـويـنـى هـر مـوجـود رسـانـدن آن مـوجـود بـه كـمـال لايـق بـه حـال اوسـت ، هـدف از هـدايـت تـكـويـنـى مـجـموعه عالم خلقت نيز رساندن آن به كـمـال وجـودى اش كـه همانا عالم آخرت و برپايى معاد است مى باشد و بارسيدن به آن نقطه ديـگـر عـالم خـلقـت در بـعـد مـادى فـعلى اش به پايان رسيده و هدايت تكوينى به معناى هدايت موجودات مادى به سوى تكامل نيز پايان مى پذيرد.امّا در مورد هدايت تشريعى ، چيزى كه هدايت به سوى آن و در آن مسير صورت مى گيرد، با چند تـعـبـيـر در قـرآن مـجـيـد بـيـان شـده اسـت . گـاهـى از آن تـعـبـيـر بـه (سبيل ) شده ؛ مثلا" در آيات ذيل مى خوانيم :(اِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبيلَ اِمَّا شَاكِراً وَ اِمَّا كَفوُراً)(50)(يَاقَوْمِ اتَّبِعُونِ اءَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ)(51)(وَ الَّذينَ جَاهَدوُا فينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا)(52)و در مـوارد فراوانى تعبير به (صراط) شده است ؛ مثلا" در آيه اى درباره موسى و هارون (ع )مى فرمايد : (وَ هَدَيْنا هُما الصِّراطَ الْمُسْتَقيم )(53) و يا در مورد حضرت ابراهيم (ع ) مـى فـرمايد:(شَاكِراً لاَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)(54)، پيامبر اسلام (ص )را نيز به عنوان هدايتگر به صراط مستقيم معرفى نموده و با تاءكيد بيان مى دارد كه : (وَ اِنَّكَ لَتـَهـدى اِلى صـِراطِ مـُسْتَقيمٍ)(55) و سرانجام در يك دستور كلى به همگان تـعـليـم مـى دهـد كـه طـالب هـدايـت بـه صـراط مـسـتـقـيـم بـاشـنـد (اِهـْدِنـَا الصِّراطـَ الْمُسْتَقيمَ)(56)پـس هـدايـت تـشـريعى يعنى نشان دادن راهى كه سالك را به رضوان ، لقاى خداوند و سعادت آخرت برساند.به عبارت ديگر راهنمايى به سوى شاهراه اصلى يعنى صراط مستقيم است و صراط مستقيم همان دين قيّم است كه مورد تصريح قرآن قرار گرفته :(قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً )(57)بگو : پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده ، آيينى پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا).و ايـن ديـن قـيـّم و صـراط مـسـتقيم هم شامل اعتقادات صحيح و حق است چنانكه در ادامه آيه فوق مى فـرمـايـد : (... مـِلَّةَ اِبـْراهـيـمَ حـَنـيـفـاً وَ مـا كـانَ مـِنَ الْمـُشـْرِكـيـنَ) و هـم شـامـل جـنـبـه هـاى عـمـلى خـداپـرسـتـى اسـت كه ( اءَلَمْ اءَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي اَّدَمَ اءَن لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌ مُّبِينٌَ وَاءَنِ اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ.(58)از سوى ديگر؛ دين قيّم همان خواسته فطرت است كه در سوره روم درباره آن مى فرمايد :( فـَاءَقـِمْ وَجـْهـَكَ لِلدِّيـنِ حـَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ...)(59)پـس روى خـود را مـتـوجـه آيين خالص پروردگار كن ! اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بـر آن آفريده ، دگرگونى در آفرينش الهى نيست . اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى دانند.خـلاصـه كـلام ايـنـكـه مسير هدايت تشريعى بشر به سويى است كه كاملا" با فطرت انسانى سازگار بوده و مى توان گفت كه يكى از اهداف هدايت تشريعى و دستورات دينى بسط معارف فطرى نهفته در جان آدمى است و انسان در سير اعتقادى و عملى خويش كه با التزام به عقايد و اجـراى احـكـام و اعـمـال ديـنـى بـه آنـهـا مـى پـردازد، سـيـر در بـاطـن وجـود خـود نـمـوده و فـضـائل درونـى خود را به منصه ظهور مى رساند. از كلام اميرمؤ منان (ع ) بدست آورد كه هدف اصلى بعثت انبياء زدودن پرده ها از روى فطرت انسان است :(فـَبـَعـَثَ فـيـهـِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبياءَهُ لِيَسْتَاءْدوُهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكَّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغِ وَ