بیشترلیست موضوعات هدايت و ابعاد آن قرآن ، كتاب هدايت ابعاد هدايت قرآن هدايت تكوينى و تشريعى هدايت تشريعى ضرورت هدايت تشريعى غايت هدايت نقش انسان در هدايت و ضلالت خود 1- هدايت تكوينى عام 2- هدايت تشريعى 3- هدايت تكوينى خاص يا هدايت پاداشى زمينه ها و موانع هدايت عوامل و زمينه هاى هدايت موانع هدايت هدايتگران و گمراه كنندگان هدايتگران عقل ، هدايتگر درونى پيامبران ، هدايتگران برونى هدايتگرى امامان معصوم (ع ) عالمان هدايتگر گمراه كنندگان نفس اماره ، گمراه كننده درونى گمراه كنندگان برونى روش هاى گمراهگرى شيطان هدايت يافتگان و گمراهان خصوصيات هدايت يافتگان گمراهان روش هاى قرآن در هدايت انسان ويژگى هاى داستانهاى قرآنى تمثيل نمونه هايى از مَثَل هاى قرآنى بشارت و انذار الگو دهى موعظه و نصيحت اقامه براهين عقلى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داد و خداوند او را با آگاهى ( بر اينكه شـايـسته هدايت نيست ) گمراه ساخت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پرده اى افكند؟با اين حال چه كسى مى تواند غير از خدا او را هدايت كند؟ آيا متذكر نمى شويد ؟!هـواپرستى خصيصه اصلى مخالفان انبيا بوده است ؛ در اين باره قرآن خبر مى دهد كه هر زمان پيامبرى بر خلاف هوس ها و تمايلات افراد معاصرش ظهور مى كرد، او را تكذيب نموده گاهى نـيـز در صـدد از مـيـان برداشتن و قتل وى برمى آمدند.(103) در مورد عدم ايمان منافقان بـه پـيـامـبـر اسـلام (ص ) نيز تصريح مى كند كه تبعيّت از هوا و هوس سبب شده بود كه به استهزاى آن حضرت بپردازند.(104)تـبـعـيـت از هـوا و هـوس سـبـب مـى شـود كـه انـسـان نـتـوانـد از نـيـروى عقل خويش استفاده كند؛ زيرا دنباله روى از غرايز و شهوات همه امكانات و وقت و حواس او را به خـود مـشـغـول مـى دارد بـگـونـه اى كـه فـرصـت اسـتـفـاده از عـقـل را سـلب مـى كـنـد و كـار بـه جـايـى مـى رسـد كـه عقل در خدمت نفس اماره در مى آيد. در كلام امام على (ع ) به اين حقيقت اشاره شده است :(وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ اَسيرٍ تَحْتَ هَوًى اَميرٍ)(105)ب ـ دنيا دوستى : توجه به دنيا و تعلقات آن اگر به گونه اى باشد كه انسان را از شناخت هدف اصلى از خلقت و راهى كه براى تاءمين سعادت دوجهان خويش بايد طى كند باز دارد، مذموم بـوده و سـبـب مـى شود كه انسان به هلاكت و ضلالت گرفتار آيد. قرآن مجيد در آيات فراوان بـه مـعـرفـى حـقـيـقـى دنـيـا بـه عـنـوان عـالمـى كـه در بـرابـر جـهـان آخـرت انـدك و قليل است و نبايد بدان دلخوش داشت اشاره كرده و در آياتى به صراحت بيان مى دارد كه سبب ضـلالت افـراد فـراوانـى هـمـين برگزيدن دنيا بر آخرت و دلبستگى شديد بدان بوده است .(106)در آيه اى نيز دليل كفر و انكار حقيقت توسط گروهى از انسانها را همين دنيا دوستى شديد آنها دانسته است :(ذلِكَ بـِأَنَّهـُمُ اسـْتـَحـَبُّوا الْحـَيـَاةَ الدُّنـْيـَا عـَلَى الْاَّخـِرَةِ وَاءَنَّ اللَّهَ لاَيـَهـْدِي الْقـَوْمَ الْكـَافِرِينَ )(107)ايـن بـه خاطر آن است كه زندگى دنيا (وپست ) را بر آخرت ترجيح دادند؛ و خداوند افراد بى ايمان (لجوج )را هدايت نمى كند.ايـن كـتـاب آسـمـانـى بـراى تـبـيـن بـيـشـتـر ايـن مـطـلب ، افـراد فـراوانـى را مـثـال زده و در حـقـيـقـت بـه جهات مختلف دنيا دوستى اعم از رياست طلبى ، ثروت اندوزى ، جلب قلوب و... اشاره كرده است .ج ـ تعصب و لجاجت : از موانع اصلى رسيدن به صراط مستقيم هدايت ، داشتن تعصب و لجاجت است . انـسـان مـتـعـصب و لجوج بر عقايد و افكار باطل خويش اصرار مى ورزد و حاضر به شنيدن و تـاءمـل در گفتار و دلايل ديگران نيست . او خود را حق مى بيند و با حصارى از تعصب كه به دور خـويش كشيده راه نفوذ هدايت را بر خود مى بندد. بسيارى از كسانى كه در برابر دعوت پيامبر اسلام (ص ) قيام كردند و ديگران را نيز به مبارزه با پيامبر اكرم (ص ) فرا خواندند خود به ايـن حـقـيـقـت رسـيـده بـودنـد كـه سـخـنـان آن حـضـرت از نـاحـيـه حـق اسـت ، امـّا لجـاجت برافكار بـاطـل خـود و تـعـصـب بـر عـقايد پدرانشان نمى گذاشت كه به حق روى آوردند. قرآن مجيد اين مـتـعـصـبـان بـاطـل پيشه را كه به آيات حق ايمان نمى آورند و تسليم آن نمى شدند مردگانى ناميده كه قدرت شنيدن و ديدن حق را از دست داده اند:( فـَإِنَّكَ لاَ تـُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينََ وَمَا اءَنتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَن ضَلاَلَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلا مَن يُؤْمِنُ بِاَّيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ) (108)تـو نـمـى توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى ، و نه سخنت را به گوش كران هـنـگـامى كه روى برگردانند و دور شوند! و (نيز) نمى توانى نابينايان را از گمراهى شان هـدايـت كنى ؛ تو تنها سخنت را به گوش كسانى مى رسانى كه ايمان به آيات ما مى آورند و در برابر حق تسليمند.ايـنان به قدرى بر لجاجت خويش مصرّند كه خود به صراحت گريزشان از هدايت را به زبان مى آورند.