آغاز نبرد صفين و دلاورى هاى زياد - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


آغاز نبرد صفين و دلاورى هاى زياد

دو روز اول جنگ بدون اتفاق خاصى پايان يافت. روز سوم نيز عمار ياسر كه فرمانده سواره نظام بود به همراه زياد بن نضر به ميدان آمد و از آن سو عمرو عاص با نيروهاى سواره و پياده به صحنه نبرد گام نهاد، هر دو گروه جنگى سخت تر از روز قبل نمودند، اما عمار ياسر با همراهان خود به نيروى پياده نظام دشمن حمله كرد و به زياد بن نضر گفت: تو بر نيروهاى سواره نظام دشمن بتاز. خلاصه در اين روز عمار ياسر و زياد بن نضر موفق شدند تلفات زيادى بر پيكره سپاه دشمن وارد آورند و عمرو عاص را از محل استقرار خود به عقب برانند. سپس زياد بن نضر به پيشنهاد عمار ياسر يك تنه به ميدان آمد و مبارز طلبيد "در آن زمان رسم بر اين بود كه اگر كسى تنها به ميدان مى آمد و مبارز مى طلبيد، فقط يك هماورد به مقابله او مى رفت". معاوية بن عمرو عقيلى كه برادر مادرى [ مادر زياد بن نضر و معاوية بن عمرو، هند زبيديه نام داشت. ] زياد بن نضر و در سپاه شام بود، به مصاف او آمد و پس از نبرد تن به تن هر دو سالم به اردوگاه خود بازگشتند. [ ر. ك: وقعة صفين، ص 214؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 4، ص 30. ]

زياد درباره شدت جنگ صفين مى گويد: من در صفين همراه على عليه السلام بودم، يك بار چنان شد كه سه روز و سه شب، پى در پى و بدون وقفه جنگ كرديم تا جايى كه نيزه ها شكسته و تيرها تمام شد، سپس به شمشيرزنى روى آورديم، تنور جنگ به حدى داغ شد كه ما و اهل شام در روز سوم با يكديگر گلاويز شده و گريبان يك ديگر را گرفتيم، و در شب سوم، من با هر سلاحى كه در دستم مى آمد، مى جنگيدم، و هيچ سلاحى نماند مگر آن كه در آن شب به كار گرفتم و كار به جايى رسيد كه سنگ و شن و خاك بر چهره هم مى افشانديم و عاقبت با دندان يك ديگر را گاز مى گرفتيم، اين مرحله هم ادامه يافت تا آن كه از شدت خستگى ايستاده و يك ديگر را مى نگريستيم و هيچ كس توان بلند شدن و حمله به هماورد خود را نداشت و نمى توانست به مبارزه ادامه دهد.

سرانجام نيمه شب سوم، معاويه و سوارانش عقب نشستند و على عليه السلام توانست كشتگان را پشت سر بگذارد. چون صبح شد، اصحاب كشته هاى خود را به خاك سپردند و در نبرد آن روز از سپاه معاويه شمار بيشترى به قتل رسيدند و از جمله شمر بن ابرهه كه از نيروهاى مهم سپاه معاويه بود، در آن شب به هلاكت رسيد. [ وقعة صفين، ص 369؛ اعيان الشيعه، ج 7، ص 86. ]

اين همه فداكارى و شجاعت و دلاور مردى از زياد بن نضر جز با ايمان و اخلاص به اسلام و امام و حجت خدا چيز ديگرى از او نمى توان دانست.

زياد و هدايت خوارج

زياد بن نصر در پاسخ به اهانت هاى خوارج كه امام عليه السلام را به معاويه تشبيه كرده بودند، چنين گفت: به خدا سوگند، على عليه السلام دست خود را براى بيعت نگشوده و ما هم با او بيعت نكرديم جز براى عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر اسلام |و شما اشتباه مى كنيد و ما را قياس به ياران معاويه مى نماييد| ولكن اكنون كه شما به مخالفت با او برخاسته ايد، شيعيان او دورش جمع شده و عرضه مى دارند: ما دوست دوستان تو و دشمن دشمنان توايم، و ما نيز چنين هستيم؛ زيرا او بر حق و راهش راه هدايت و صراط مستقيم است و هر كسى با او از در مخالفت در آيد، گمراه است و موجب گمراهى ديگران نيز مى شود. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 393. ]

/ 390