اخلاق فردى خودشناسى و خودسازى است - اخلاق از دیدگاه قرآن، پیامبر و عترت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق از دیدگاه قرآن، پیامبر و عترت - نسخه متنی

حسین موسوی راد لاهیجی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معصوم عليه السلام است كه فرمود فعاشر الخلق لله و لاتعاشر هم لنفسك من الدنيا با مردم براى خدا معاشرت كنيد ، كه به خاطر بهره بردارى از دنيا معاشرت ننمائيد بطور كلى هر كارى براى خدا و در راه تقرب به خداوند باشد پاداش نيكو داشته و جزء اخلاق حسنه است ، و اگر هر صفت حتى پسنديده براى ارضاء نفس خويش و براى غير خدا بوده باشد واكنش سوء دارد بنابراين اخلاق نيكو اجتماعى ما براى خدا باشد از اجر و پاداش شايسته برخوردار است

اخلاق فردى خودشناسى و خودسازى است

اساس اخلاق از خودشناسى و خودسازى شروع مى گردد يعنى اگر در اخلاق فردى ، خودسازى نكنيم بنيان اخلاق فردى را از شناخت نفس خود آغاز ننمائيم هر گونه بحث و مذاكره و تدريس و تدرس و تعليم و تعلم و آموزش و پرورش مفيد فايده نيست و ارزش آنچنانى ندارد پس شايسته است در اخلاق فردى ابتدا از فرديت و شخصيت شخص خود و شناخت خود و تزكيه و تقدس خود صحبت كنيم و محكى به خود بزنيم كه اگر از ناخالصيها رهايى يافتيم و در حقيقت خود را شناختيم پس ‍ آنگاه به اشياء خارج از كشور تن خود مى توانيم شناختى حاصل نمائيم والا در پله اول مى مانيم امام على عليه السلام مى فرمايد من عرف نفسه فقد عرف ربه عارف به نفس ، ميتواند عارف به رب باشد يعنى كسى كه خود را نشناخت پروردگار خود را نيز نخواهد شناخت

نقش ازدواج در اخلاق و انتخاب همسر

در اينكه چرا ازدواج كنيم ؟ خواجه نصير در علل و عوامل تاءهل مى گويد بايد كه باعث بر تاءهل دو چيز باشد، حفظ مال و طلب نسل ، نه داعيه شهوت ، يا غرض ديگر از اغراض بلكه ديگر عوامل در جنب دو چيز قرار مى گيرد خواجه نصير در انتخاب و اختيار همسر مى گويد زن صالحه شريك مرد بود در مال و تسليم او در كدخدايى و تدبير منزل و نايب او در وقت غيبت و در تعريف زن صالحه و اوصاف او گويد بهترين زنان زنى بود كه در عقل و ديانت و عفت و فطنت و زيركى و حياء و رقت و كوتاه زبانى و اطاعت شوهر و بذل نفس در خدمت به او و ايثار رضاى خود به رضاى شوهر و وقار و هيبت و صولت و تجلى در نزد اهل خويش و عقيم نبودن ، و در ترتيب منزل و تقدير و اندازه نگاهداشتن در انفاق هزينه و اداره منزل واقف و قادر باشد، و به مجامله و مدارات و خوشخويى با اهل خانه و خانواده ، و با شوى خود بسازد و منزل را بيارايد و تدبير امور بنمايد سبب موانست و تسلى هموم و جلاى احزان شوهر گردد 51 بنابراين ، مرد پس از انتخاب و اختيار همسر شايسته و تفحص و تجسس در اوصافى كه براى زنان برجسته در قرآن و سخنان اهل بيت اطهار آمده است ، در تدبير اداره چنين همسر و فراهم ساختن نياز و رفاهيات او بكوشد، و با تدبيرى خاص در نگهدارى و تاءمين و نيازهاى او تلاش كند، و امكانات لازم را براى او آماده سازد

سعادت و خيرانديشى

خير چيست و سعادت كدام است ؟ اين مسكويه صاحب كتاب طهاره الاعراق تفاوت بين دو موضوع را چنين بيان مى دارد شيخ بزرگوار گويد پيشينيان در معناى خير گفته اند خير غايت اخيراست و گاهى شى نافع را نيز خير خوانده اند، الا سعادت كه خير اضافى است كه نسبت به اشخاص متفاوت بنظر مى رسد چنانچه بعضى از امور نسبت به بعضى سعادت و كمال است در صورتى كه نسبت به ديگران اينطور نيست و مولف كتاب اخلاق و مترجم طهاره الاعراق گويند خير مطلق يك معناى وجدانى است كه غايت حركت هر محركى و مقصد هر فاعل مختارى است كه افعال وى از روى اراده و اختيار صادر مى گردد، زيرا هر حركتى و عملى براى رسيدن به مقصدى است ، و هر فعلى براى انجام دادن غرضى است كه در نظر خير بنمايد هيچ عاقلى بدون غرض و فايده حركت نمى كند، نخستين تصور آن امر خير كه غايت و مطلوب وى است مى نمايد سپس از اينجا معلوم مى شود كه خير و نيك امرى است مشترك بين تمام غايات كه هر كس غايت عمل خود را نيك و خير مى نامد 52 حكما و فلاسفه براى خير، معانى و اقسامى ذكر كرده اند از جمله ارسطاطاليس مى گويد قسمتى از خيرات در نفس است و قسمتى در بدن و بعضى نه در نفس وجود دارد و نه در بدن و يا مى گويد بعضى از خيرات از جهت ذات مؤ ثرند و بعضى از جهت غير و بعضى خيرشان هم ذاتيست و هم غيرى ، و بعضى از جهت امر خارجى مؤ ثر مى گردد و با بعضى حكما مى گويند بعضى خيرات در هر حال خيرند يعنى خيريت ، ذاتى آنها است و بعضى هنگام ضرورت و در بعضى اوقات براى بعض ‍ اشخاص خير مى گردند و اين حكيم گويد پاره اى از خيرات نسبت به تمام مردم و در تمام حالات خيرند، و قسمتى

/ 69