برادر ز كار بدان شرم دار
در آن روز كاز فعل پرسند و قول
بجائى كه دهشت برند انبياء
قيامت چو نيكان بر اعلى رسند
ترا خود بماند سر از ننگ پيش
بگردت برآيند عملهاى خويش
كه در روى نيكان شوى شرمسار
اولوالعزم را تن بلرزد زهول
تو عذر گنه را چه دارى ، بيا
ز قعر ثرى بر ثريا رسند
بگردت برآيند عملهاى خويش
بگردت برآيند عملهاى خويش