نظريه اخلاقى امام على عليه السلام
امام على عليه السلام اخلاق و صداقت را دو عامل و سرآمد ايمان معرفى نموده و مى فرمايد راءس الايمان ، حسن الخلق و التحلى بالصدق 30 سرآمد تمام وظائف اخلاقى براى افراد با ايمان اين است كه خود را به صفات حميده و اخلاق پسنديده متصف و متخلق سازند و خويشتن را بزيور راستى و راستگويى بيارايند بنابراين ، اهميتى كه اسلام براى اخلاق حميده قائل است ، هيچ مكتب و مذهبى آن اهميت را نداشته و نخواهد داشت اسلام پاداش هر عمل شايسته را مبتنى به حسن خلق مى داند امام صادق عليه السلام فرمود آن الله تبارك و تعالى ليعطى العبد من الثواب على حسن الخلق كما يعطى المجاهد فى سبيل الله يغدوا و عليه و يروح ، خداوند به بنده خود در مقابل حسن خلق ، پاداشى مى دهد همانند اجر مجاهد راه خود، كه روز و شب در فعاليت و كوشش باشند در خطاب به بنى آدم فرمود اى انسان آفرينش و خلقتت زيباست ، سعى كن سيرت و خلقت را زيبا سازى خداوند انسان را زيبا و نيكو آفريد، لكن اين انسان است كه بايد اخلاق شايسته كسب كند و خود را به زيور آن بيارايد جرير بن عبدالله مى گويد پيامبر خدا عليه السلام در خطاب به من فرمود انك امرء قد احسن الله خلقك فا حسن خلقك 31 اى جرير، خداوند تو را نيكو آفريد و شكل و نقش ظاهرت را زيبا آفريد است ، تو نيز با حسن خلق و زيبائيهاى اوصاف حميده ، صورت باطنى خويش را پسنديده و شايسته بساز حسن خلق نفسانى و حسن خلق جسمانى است حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن 32 خلق نيكو و زيبا براى جان آدمى است ، و خلق نيكو براى بدن و جسم انسان است در حقيقت زيبائيهاى خلق و آفرينش با خداست پس اى انسان سعى كن كه اخلاق حميده مربوط به نفست را تو بيافرينى و خود را زيبا و با سيرت شايسته بسازى اخلاق اكتسابى و وراثتى امام صادق عليه السلام فرمود ، آن الخلق منيحه يمنحها الله عزوجل خلقه فمنه سجيه و منه نيه فقلت فايتها افضل ؟ فقال صاحب السجيه هو مجبول لا يستطيع غيره ، و صاحب النيه يصبر على الطاعه تصبرا فهو افضلهما 33 خلق خوب عطيه اى است كه خداوند به بندگان خود اعطا فرموده است پاره اى از صفات خوب ، براى بعضى جنبه فطرى دارد و به طور طبيعى و وراثتى ، از آن برخوردارند و براى برخى اكتسابى است كه بايد با نيت و اراده ، آن را تحصيل كنند راوى مى پرسد كدام يك از اين دو افضل است ؟ امام صادق عليه السلام در پاسخ فرمود كسى كه خلق با سرشتش آميخته شده باشد ناچار بر طبق آن عمل مى كند و طبعش بغير آن گرايش ندارد ولى صاحب خلق اكتسابى ، براى نيل به فضائل اخلاقى بايد مشكلات را تحمل كند و به سختيهاى طاعت خداوند تن در دهد، تا بتواند شكل باطنى خود را بسازد و به خوى پسنديده متصف و متخلق گردد البته اين افضل و برتر است ارسطو مى گويد فضيلت نفسانى يا اخلاقى بايد كسب شود و بدرجه عادت برسد، و عمل به آن شاق و دشوار نباشد، بلكه از روى رغبت و لذت و علم و اختيار واقع شود و هر گاه اين شرايط فراهم آيد فضيلت ممدوح خواهد بود به علم و دانش خود عمل كنيد على عليه السلام فرمود فان العالم العامل بغير علمه كالجاهل الجائر الذى لا يستفيق من جهله 34 عالمى مه بر خلاف علم عمل مى كند همانند جاهل سرگردانى است كه خطا و صواب را نمى داند و از جهل و نادانى خويش بهوش نمى آيد شاعر با بلاغت و فصاحت هر چه بهتر مى گويد
بار درخت علم ندانم به جز عمل
دعوت مكن كه برترم از ديگران ، به علم
گر علم را بكار نبندى چه فايده
چشم از براى آن بود آخر كه بنگرى
با علم اگر عمل نكنى شاخ بى برى
چون كبر كردى ، از همه دو نان فروترى
چشم از براى آن بود آخر كه بنگرى
چشم از براى آن بود آخر كه بنگرى