امام محمد باقر عليه السلام فرمود مدمن الخمر يلقى الله كعابد وثن شخص مشروبخوار كه اعتياد به شرب خمر شده مانند بت پرست خداوند را ملاقات مى نمايد يعنى شرابخوار به فضاحت بى حيائى و بى شرمى گرفتار است ، حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد حرمت الجنه على مدمن الخمر خداوند متعال بهشت را بر معتاد مشروبات الكلى حرام نموده است ، يعنى كسى كه تا آخر عمر توبه نكرده است ، در بى شرمى خود باقى و برقرار است و يا آنكه رسول خدا عليه السلام شرب خمر را در كنار استخفاف به صلوة آورده و فرمود لا ينال شفاعتى من استخف بصلاته و لا يرد غلى الحوض لا و الله لا ينال شفاعتى من شرب المسكر و لا يرد على الحوض لا والله 118 به خدا سوگند كسى كه نماز خود را سبك بشمارد، و كسى كه شراب بنوشد از شفاعت من بهره مند نخواهد شد، و در حوض كوثر به من وارد نخواهد گشت و در حديث ديگر پيامبر عليه السلام فرمود ملعون من جلس على مائدة يشرب عليها الخمر از رحمت خدا به دور است آن كسى كه بر سر سفره نشيند كه در آن به شرب شراب مشغول شوند و شرب الكل كنند بى حياء دست بهر كار زشتى مى زند حياء چراغ قرمزى است كه در ورود بهر حادثه و خطر انسان را كنترل مى نمايد رسول خدا عليه السلام فرمود اذا لم تستحى فاصنع ماشئت وقتى حيا ندارى ، پس هر كارى كه ميخواهى بكن 119 اگر پرده حيا و شرم دريده شود، آدمى دست بهر كار زشت و وقيحى خواهد زد
حياء و ايمان مقرون يكديگرند
پيامبر بزرگوار اسلام در مورد حياء مى فرمايد ان الحياء و الايمان قرنا جميعا فاذا سلب احد هما تبعه الاخر حيا و ايمان قرين و نزديك يكديگرند وقتى يكى را از او گرفتند ديگرى همراه آن مى رود حيا و ايمان ، لازم ملزوم يكديگرند، هر جا حياء باشد، ايمان هم هست ، حياء نباشد ايمان هم نيست
طوق اسلام از گردن بى حياء برداشته شود
حياء از برترين صفت اخلاقى است كه شرافت و شخصيت آدمى را تضمين نموده ، سعادت و خوشبختى او را حفظ و پاسدارى مى نمايد لكن حياء اگر از بنده برداشته شود هلاكت و نابودى او مسلم است معلم راستين اخلاق حضرت ختمى مرتبت مى فرمايد ان الله اذا ان يهلك عبدانزع منه الحياء لم تلقه الا مقينا ممقتا تزعت منه الامانه فادا منه الامانه لم تلقه الا خائنامخوفا نزعت منه الرحمه فاذا نزعت منه الرحمه لم تلقه الا رجيما ملعنا نزعت منه ربقه الاسلام 120 خداوند وقتى بخواهد بنده اى را هلاك سازد، حياء را از او بگيرد وقتى حياء از او گرفته شود، منفور گردد، وقتى منفور شد امانت از او گرفته شود، و همينكه امانت از او گرفته شد راه خيانت پيش گيرد، و مردم نيز به او خيانت كنند، و وقتى چنين شد ، رحم از او برخيزد، وقتى رحم از او برخاست مطرود و ملعون شود، در اين صورت طوق اسلام را از گردن او بردارند، اين است عاقبت بى حيائى و بى شرمى ، كه از نعمت بزرگ اسلام و مسلمانى فاقد گردد
جوان و اخلاق اسلامى
اخلاق جوان مقتضى صلاح و فساد هر جامعه است يعنى اصلاحات هر جامعه مبتنى بر افكار و ايده نسل جوان آن جامعه استوار است، بنابراين جوانان هر جامعه هر گاه از اصلاح و سداد، و پاكدامنى برخوردارند آحاد آن جامعه ممكن است از صلاحيت و شايستگى بيشترى برخوردار باشند و هر گاه جوانان آلوده و آزاد و يله و رها باشند، فساد و فحشاء جنايت و اعتياد بيشترى به انواع مواد مخدر در آن جامعه شايع و فراوان مى گردد جوان و كنترل غرائز غرائز در بشر همچون همه موجودات جزء ذات و خلقت او است ، اما انسان در اعمال غرائز بى حد و مرز است به هر چه كه تمايل پيدا كردند هيچ رداع و مانعى سر راه خود نمى بينند، و خود را به مطلوب خويش مى رساند لكن بهائم و چهارپايان و هر حيوان ديگر بر مبناى تكوين و فطرت هرگز از مرز خود تجاوز نمى كند، مگر به هدايت و راهنمائى انسانها نسبت به ديگر نوع خويش تجاوز جنسى مى نمايند اين شعور در آنان حاكم است كه هر نوع از حيوانات با هم نوع خويش مى پردازد اما انسان كه غريزه به جنس مخالف خود در او بايد با اندازه اى